خلاصه ای از مقاله
در این مقاله بخش اول مصاحبه پیر امیدیار نابغه ایرانیالاصل را میخوانید که توانست با ایدهای ساده اولین نسخه یک سرویس حراجی آنلاین را طراحی کند. او در اصل بهدنبال راهی بود تا به نامزدش کمک کند دستگاههای آبنبات Pez را خرید و فروش کند.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- شرکت ای بی چگونه موفق شد؟
- ایده eBay از کجا به ذهن پیر امیدیار خطور کرد؟
- مفهوم تجارت از نظر پیر امیدیار چیست؟
- رشد و توسعه بیزینس پیر امیدیار
- موفقیت و شکست هر دو به یک اندازه چالش برانگیزند
- آیا موفقیت قابل پیش بینی است؟
- تردید نکردن برای دست یابی به موفقیت
- آیا بازارهای آنلاین مانندeBay موج آینده هستند؟
- چه کسی مسئول کالاهای به فروش رفته در eBay است؟
شرکت ای بی چگونه موفق شد؟
در سال 1995، پیر امیدیار اولین نسخه یک سرویس حراجی آنلاین را طراحی کرد. گفته میشود او در اصل بهدنبال راهی بود تا به نامزدش کمک کند دستگاههای آبنبات Pez را خرید و فروش کند. در ادامه بخش اول صحبتهای او در یک مصاحبه را مطالعه میکنید تا با این نابغه ایرانیالاصل بیشتر آشنا شوید.
ایده eBay از کجا به ذهن پیر امیدیار خطور کرد؟
پیر امیدیار: همسرم که در آن زمان نامزدم بود، هر بار که بحثش میشود چشمهایش را گرد میکند و میگوید: «به آنها بگو که من مشاور مدیریتی هستم. بگو که من کارشناس ارشد زیست مولکولی دارم نه اینکه فقط دنبال جمعکردن آبنبات Pez بودم.» این موضوع بخشی از ایده eBay را به من داد. اما صادقانه بگویم این بخش کوچکی برای من بود. در ابتدا، آن بخش انسانی قضیه را نمیدیدم که البته الان بخش اصلی قضیه است. در حال حاضر، مهمترین سرمایه eBay، بخش انسانی آن است. در ابتدا به آن توجهی نمیکردم. برای من بیشتر یک آزمایش بود. همانطور که گفتم، میخواستم یک بازار کارآمد راه بیندازم که افراد بتوانند از آن سود ببرند و شرایط یکسان برای فعالیت همه وجود داشته باشد. بعد با خودم گفتم: «اینترنت، بهترین محیط برای این کار است.» میدانید این کار بیشتر یک تلاش فکری بود تا چیز دیگری. فقط یک ایده بود که به ذهنم رسید، بیشتر برای من جنبه آزمایشی و سرگرمی داشت. همزمان با شغل اصلی، آن را انجام میدادم و به مرور پیشرفت کرد. در عرض 6 ماه، به اندازهای درآمد داشتم که هزینههای من را پوشش میداد. بعد از 9 ماه، درآمد حاصل از آن از درآمد شغل اصلیام بیشتر شد. همانجا بود که فهمیدم واقعاً چه خبر است. فهمیدم بیزینسی دارم که باید برایش کاری انجام دهم. اینجا بود که واقعاً همه چیز شروع شد.
مقاله پیشنهادی: داستان موفقیت جک دورسی خالق توئیتر
مفهوم تجارت از نظر پیر امیدیار چیست؟
پیرامیدیار: اگر خوب به این قضیه فکرکنید، متوجه میشوید که تجارت در اصل یک فعالیت انسانی است. ممکن است اغراق باشد اما در گذشته، مردم کالاهایشان را به بازار میبردند، تجارت میکردند و بعد به خانههایشان برمیگشتند. این کار برای آنها آنقدری درآمد داشت که بتوانند سقفی بالای سرشان بسازند تا از آنها محافظت کند و این آغاز پیدایش شهرها بود. ممکن است بگوئید بیش از حد تعمیم میدهم یا قضیه را ساده میکنم، اما اساساً هر فعالیت انسانی به تجارت مرتبط میشود و چیزی درون همه انسانها وجود دارد که آنها را به سمت تجارت سوق میدهد. نمیدانم دقیقاً چیست اما همان جنبه انسانی است که دربارهاش حرف زدم. با eBay این جنبه انسانی خیلی سریع خودش را نشان داد چون برای تجارت کردن یا معامله داشتن با یک نفر، باید اول آن فرد را بشناسید و یک رابطه مبتنی بر اعتماد با او بسازید. بنابراین، قبل از اینکه وارد معامله شوید باید اعتمادسازی کنید و برای این منظور باید ابتدا ارتباط برقرار کنید. باید دو طرف همدیگر را بشناسند. به همین دلیل من خیلی زود نامههایی دریافت کردم که اوایل اکثراً منفی بودند. مثلاً میگفتند «این آدم خیلی مزخرف است». به این نتیجه رسیدم که یک عامل انسانی اینجا دخیل است که من انتظار آن را نداشتم.به خودم گفتم: «لطفاً مهربان باش. همه که بد نیستند. ممکن است سوءتفاهمی پیش آمده باشد. به مردم اعتماد کن.» اما، خیلی زود فهمیدم این بخش انسانی قضیه بوده که کار را پیش میبرده و نه بخش تجاری آن. این موضوع برای من بسیار جالب بود.
رشد و توسعه بیزینس پیر امیدیار
پیر امیدیار: سه سال اول یا حداقل دو سال اول، هر ماه به میزان 20 تا 30 درصد رشد داشتیم و فکر نمیکنم هیچ بیزینس دیگری تا این حد رشد داشته باشد. البته هر بیزینسی در ابتدا در یک دوره کوتاه با رشد خوبی مواجه میشود اما برای این زمان طولانی نه. به این فکر میکردیم حالا که تا اینجا رسیدیم، برنامهمان برای آینده چیست؟ برای سال آینده یا سه ماه آینده تا بتوانیم بودجهبندی کنیم و فقط میگفتیم «این همیشگی نیست. نمیتواند دائمی باشد. نمیشود تا ابد اینطور رشد کرد.» میبینید که با وجود افراد متخصص و رشدی که داشتیم، اصلاً این میزان رشد و پیشرفت را پیشبینی نکرده بودم. در نهایت، متخصصین بیزینس را استخدام کردم تا بررسی کنند و همه آنها میگفتند: «اصلاً امکان ندارد با چنین سرعتی پیشرفت کنید. اما اتفاق افتاد و این اتفاق خیلی شگفتانگیز است.»
مقاله پیشنهادی: چگونه یک بیزینس راه اندازی کنیم؟ | عزت خواه دات کام
موفقیت و شکست هردو به یک اندازه چالش برانگیزند
پیر امیدیار: هر بار که به موفقیتهایم فکر میکنم، به تخته میزنم. چون فکر میکنم خیلی خوششانس بودم مردمی در اطراف و در جامعهام بودند که از این ایده و ارزشهایش استقبال کردند. باید با دیگران همان رفتاری را داشته باشید که دوست دارید دیگران با شما داشته باشند، تا بتوانید با آنها تعامل داشته باشید. این بیزینس خودبهخود رشد کرد و ما فقط باید از سر راه آن کنار میرفتیم تا خودش رشد کند. میدانم که کار یک کارآفرین بسیار سختتر از این حرفها است چون قبلاً تجربهاش را داشتم. من قبل از eBay با یک نفر دیگر، شرکتی را تأسیس کرده بودم. بنابراین کار ما از بقیه آسانتر بود. برای تأمین بودجه، به جای اینکه بهدنبال سرمایهگذار برویم، از مردم میخواستیم که دیگر تماس نگیرند. ما انتخابمان را کردیم، یک شریک استراتژیک پیدا کردیم، از آنها پول گرفتیم، در بانک گذاشتیم و اصلاً به آن دست هم نزدیم. همه کار ما با موفقیت همراه بوده، به ویژه در سالهای آغازین فعالیتمان. اما این موفقیت و پیشرفت عظیم، چالشهایی هم به همراه داشته است.
آیا موفقیت قابل پیش بینی است؟
پیر امیدیار: شما نمیتوانید موفقیت و پیشرفت را پیشبینی کنید. هیچ آدم عاقلی رشد سی درصدی ماهانه را به مدت یک سال پیشبینی نمیکند. ما از بسیاری جنبهها و بخش عظیمی از زیرساختها عقب بودیم. درمیانه سال 1999، یک سری شکستهایی داشتیم که علنی شدند، سیستمهای ما به مدت 24 ساعت قطع شدند. بعد از آن هم به مدت هشت ساعت سیستمها قطع بودند. در آن زمان یک جامعه کاربری بسیار عظیم داشتیم. البته نه به بزرگی حالا اما باز هم بسیار بزرگ بود. در صدر اخبار بودیم. ماشینهای خبری، ماهوارههای سیانان همگی داخل پارکینگهای ما بودند. قضیه بسیار بسیار جدی بود. دنیا داشت تماشا میکرد و میگفتند: «این شرکت در حال از بین رفتن است.» به نظر، شکستی به این بزرگی یا چالشی به این بزرگی خیلی مهم است و من خوشحالم که خیلی زود با آن مواجه شدیم. Meg که مدیرعامل شرکت است و من او را در سال 1998 استخدام کردم، واقعاً تأکید داشت زیرساخت و فناوری اهمیت اساسی دارد و سازمان را دوباره ساخت. 6 تا 9 ماه طول کشید تا مشکل ما کاملاً حل شود. به نظر من هم آن چالشها خیلی مهم بودند و هم اینکه درسهای بسیار مهمی از آن گرفتیم. بهقول معروف: «هر چیزی که شما را نکشد قویتر میکند.» این جمله واقعاً درست است. چیزی که از این چالشها و شکستها یاد میگیرید باعث میشود که از موانع عبور کنید.
تردید نکردن برای دست یابی به موفقیت
پیر امیدیار: من مشوق اصلی و همیشگی در eBay بودم و زمانی که رابطه انسانی بین افراد در eBay را درک کردم، فهمیدم که هیچ چیز نمیتواند eBay را از بین ببرد. حتی بعد از آن قطعی بزرگ سیستمهایمان، بسیاری از افراد جامعه از دست ما عصبانی شدند، درآمد خیلیها به ما وابسته بود، هنوز هم هست و خیلی برای آنها سخت بود. حتی بعد از آن هم مردم برگشتند. آنها میگفتند: «ما میدانیم شما تمام تلاشتان را میکنید و ما با شما هستیم.» همیشه اعتقاد راسخی داشتم که eBay دوام میآورد.
آیا بازارهای آنلاین مانندeBay موج آینده هستند؟
پیر امیدیار: نمیتوانم بگویم که تجارت آینده به شیوه eBay انجام میشود و اینترنت، محل اصلی تجارت در آینده است یا اینکه تمامی بیزینسها به سمت تجارت الکترونیک پیش میروند. اصلاً اینطور نیست. در آینده، همچنان مراکز خرید پابرجا خواهند بود، مردم در آنجا با هم معاشرت خواهند کرد. تجارب دنیای واقعی همچنان با ارزش و حقیقی خواهند بود. اما کاری که eBay کرد این بود که یک بازار جدید ایجاد کرد. بازاری که قبلاً وجود نداشت، یک بازار جهانی برای کالاهایی که اغلب در بازارهای دستدوم به فروش میرسیدند. در حال حاضر این بازار پیشرفت کرده و به لوازم برقی و کامپیوتر و غیره رسیده است. بسیاری از مردم نمیدانند. در اینجا میخواهم تبلیغی هم برای eBay کنم. مردم نمیدانند علاوه بر اجناس کلکسیونی، در هر دسته کالایی که در آن فعالیت داریم، از لحاظ پولِ رد و بدل شده در اینترنت، در رتبه یک قرار داریم. البته کتاب و موسیقی استثنا است، چرا که شرکت دیگری وجود دارد که در این زمینه عملکردی بهتر از ما دارد. اما موضوع در مورد لوازم برقی، تجهیزات کامپیوتر، کالاهای ورزشی، جواهرات و سایر کالاها، باورنکردنی است. بنابراین، این بستر بازار دست دوم به بازاری برای همه چیز تبدیل شده است.
چه کسی مسئول کالاهای به فروش رفته در eBay است؟
پیر امیدیار: من شرکت خود را بر اساس این باور بنا کردم که مردم اساساً خوب هستند. اگر به آنها اعتماد کنید، هیچوقت شما را شرمنده نمیکنند. خوشبختانه آمار هم نشان داده که حق با من است. 99.99 درصد معاملات انجام شده در eBay مبتنی بر راستی و درستی گزارش میشوند. از هر یک میلیون معامله، فقط 30 مورد گزارش منفی میدهند. البته درصدی از آنها هم هستند که مردم، زحمت گزارش کردن را به خودشان نمیدهند. اما نمیتوان آن را توصیف کرد. این میزان بسیار بیشتر از اکثر معاملات است و میتوانم بگویم که عملاً تمامی تراکنشها بدون مشکل انجام میشوند. در حال حاضر، تعداد مطلق تراکنشها بالاتر رفته و این یک چالش جدید برای ما است، چون تعداد مطلق مشکلات هم بالا میرود. بنابراین با توجهی که به شرکت ما میشود، منظورم این است که شما هر روز که روزنامه را بخوانید، هر صفحهای را که باز کنید، مشکلی درباره eBay ذکر شده است. مثلاً یک کالای جدید عجیب و غریب که در سایت به فروش رفته یا هر چیز دیگر. به همین دلیل، مجبور شدیم استراتژیهای اولیه خود را تغییر دهیم.
در ابتدا سیاست ما مبنی بر یک جامعه از مردم بود که خودشان بر خودشان نظارت دارند و الان ما نقش فعالتری در شناسایی اعضای مشکلساز داریم. ما با مسئولان همکاری میکنیم تا آنها را پیدا کنیم و مطمئن شویم که کارشان را تکرار نمیکنند. این اولین بار است که ما شواهد آماری داریم. eBay یک بازار کاملاً آزاد است و هنوز هم از هر یک میلیون معامله، 30 مورد مشکل دارند. شگفتانگیز است که این نسبت از ژانویه سال 1998 که شروع به آمارگیری کردیم تا الان ثابت مانده است. در آن ماه این عدد 27 بود. الان تعداد معاملات بیشتر شده اما این نسبت همچنان ثابت باقیمانده است. باز هم، موضوع قوانین اولیه است. در اصل، eBay یک جامعه خودنظارتی بود که خودش تصمیم میگرفت چه چیزی مناسب است و چه چیزی نیست.
تا به حال به خرید محصولات فیزیکی از کارخانههای چینی با قیمت بسیار مناسب و فروش آن در یک مارکت پلیس بزرگ و جهانی مانند آمازون فکر کردهاید؟ بیزینسی که با آزادی از المان زمان و مکان مسیر یک کسب درآمد 24 ساعته و دلاری را برای شما فراهم میکند. هر چند کار آسانی به نظر نمیرسد اما اگر راهنمای جامع و گامبهگام در این خصوص وجود داشته باشد، مسیر خیلی آسانتر و سریعتر طی میشود. تماشای ویدیوهای معرفی کسب و کار آمازون شاید نقطه عطف زندگی و کسبوکار شما باشد. پس این پیشنهاد را از دست ندهید.
بخش دوم مصاحبه را در مقاله داستان eBay از ایده تا موفقیت بین المللی (بخش دوم) بخوانید.
پاسخ به نظر