خلاصه ای از مقاله
اگر شما کسی هستید که میخواهید رویای خود را دنبال کنید، رویای شما درون قلب شماست. پس باید به صدای قلب خود گوش دهید. باید به آن فکر کنید. رویای شما هر چقدر غیرقابل باورتر باشد، احتمال اینکه به آن دست پیدا کنید خیلی بیشتر است. چرا که هرگاه که شما رویای خود را باور میکنید، به راههایی فکر میکنید که قبل از شما کسی به آن نرسیده است.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- برای رسیدن به موفقیت، رویای خود را فراموش نکنید
- منطق در رویا جایی ندارد
- زبان رویاهای خود را یاد بگیرید
- رویاهایتان را باور کنید
- باورهای محدود کننده در مسیر موفقیت را بشناسید
- فرار از تجربههای ناموفق، کلید رسیدن به کامیابی
- سعی کنید همیشه بهترین باشید
برای رسیدن به موفقیت، رویای خود را فراموش نکنید
یک سؤال بسیار مهم این است که چرا انسانها در طول زندگی رویای خود را فراموش میکنند؟ اگر ما رویایی نداشته باشیم، میتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم؟ کسانی که در زندگی رویای خود را دنبال نمیکنند، به یک چرخه باطل روزمرگی میرسند. آیا برای شما پیش آمده است که روزهای زندگیتان برایتان تکراری شود یا خسته شوید؟ آیا پیش آمده است که کمکم خود را فراموش کرده و از خودتان بپرسید آیا من برای زندگی این چنینی به این دنیا آمدهام؟ شاید زندگی شما به شکلی شده باشد که هر روزتان مثل دیروزتان است. شاید چندین سال پیش رویایی را در سر داشتید که اکنون آن را فراموش کردهاید. امید است که هیچ یک از شما رویاهای خود را فراموش نکرده و در تلاش برای رسیدن به آنها باشید. اگر هم به آنها دست پیدا کردهاید، رویاهای جدید در ذهن خود ساخته باشید. کسانی که غالباً رویاهای خود را در زندگی فراموش میکنند، افرادی هستند که همه چیز را با منطق میبینند. تابهحال اتفاق افتاده است که به یک رستوران بروید و از آن شخص بخواهید که یک دست کتوشلوار یا یک جفت کفش برای شما بیاورد؟ شما برای غذا خوردن به رستوران میروید. شما در دنیای رویای خود، نباید بهدنبال منطق بگردید. شاید خیلی از شما از این گفته تعجب کنید. اگر شما رویای تبدیل شدن به سریعترین دونده جهان را دارید، با منطق به آن نمیرسید. دلیل این گفته هم مشخص است. شما در حال حاضر نمیتوانید 200 متر را هم با سرعت بالا بدوید، پس نمیتوانید به رویای خود برسید.
منطق در رویا جایی ندارد
منطق، اساس ذهن افراد حسابگر است و متاسفانه منطق از تجربه گرفته میشود. اگر دیدید فردی خیلی منطقی است، دلیل آن داشتن تجربههای زیاد است. حال اگر فردی تجربه شکستهای زیادی را داشته باشد، منطقی که به او میگوید تصمیم بگیرد، از آن شکستها نشات میگیرد. بهترین نقطه برای اینکه شکست نخورید دقیقاً این است که دیگر کاری انجام ندهید. شاید شما در گذشته رویای خیلی بزرگی داشتید، اینکه مثلاً در کار خود پیشرفت کنید، یک شرکت تأسیس کنید یا شاید حتی ازدواج مناسبی داشته باشید. اما الان به نقطهای رسیدهاید که احساس میکنید شرایط فعلیتان هیچ ربطی به گذشته ندارد. از خودتان میپرسید که من الان دقیقاً چه کاری را انجام میدهم؟ منطق در رویا جایی ندارد. اگر شما کسی هستید که میخواهید رویای خود را دنبال کنید، رویای شما درون قلب شماست. پس باید به صدای قلب خود گوش دهید. باید به آن فکر کنید. رویای شما هر چقدر غیرقابل باورتر باشد، احتمال اینکه به آن دست پیدا کنید خیلی بیشتر است. چرا که هرگاه که شما رویای خود را باور میکنید، به راههایی فکر میکنید که قبل از شما کسی به آن نرسیده است. یکی از کسانی که میتوان خیلی از او انگیزه گرفت ایلان ماسک است.
مقاله پیشنهادی: رازهای موفقیت ایلان ماسک
چرا که او از رفتن به ماه و مریخ صحبت میکند در حالی که نمیداند آنجا چه خبر است و بهدنبال کشف آنجاست. اینکه بتوانید رکورد چیزی را بشکنید یا یک شرکت با صد هزار کارمند داشته باشید، خیلی اتفاق جذابی است. شاید شما خودتان در حال حاضر کارمند باشید و این تعداد کارمند داشتن برایتان عجیب به نظر برسد، اما شدنی است. فقط باید آن را باور کنید. زمانی که رویای خود را فراموش کنید و منطق را به جای آن بیاورید، دقیقاً زندگی که الان دارید را تجربه خواهید کرد. پس به گذشته برگردید. به زمانی که شجاع بودید و اگر کسی به شما میگفت که نمیتوانید کاری را انجام بدهید، اصلاً گوش نمیدادید و بهدنبال انجام آن کار میرفتید. شاید شنیده باشید که میگویند این شخص سن کمی دارد و نمیداند که دنیا به چه شکل است و میخواهد خیلی کارها را انجام بدهد. چنین فردی ارزشمند است چرا که با قوانین دیگران پیش نمیرود و خوشبختانه تجربهای هم ندارد. زمانی که فردی تجربهای نداشته باشد، اصولاً تجربه شکستی هم ندارد و بیپروا میتواند کارهای مختلفی را امتحان بکند. اما اگر با منطق به ساختن یک رویا بپردازید، همه چیز مشخص است و شما نمیتوانید یکدفعه از یک به صد برسید. درنتیجه نمیتوانید رویایی هم بسازید.
زبان رویاهای خود را یاد بگیرید
ما زبان رویا را بلد نیستیم. برای مثال شما تصمیم میگیرید که یک نویسنده خوب شوید و یکی از پرفروشترین کتابهای یک زمینه مشخص را بنویسید. مثلاً در زمینه آشپزی، ورزشی، ثروت، روانشناسی یا هر چیز دیگری. زمانی که این رویا به ذهن شما میآید، اگر با چند نفر صحبت کنید، 90 درصد آنها به شما می گویند که این کتاب را قبلاً شخص دیگری نوشته است. یا ممکن است به شما بگویند که شما نویسنده نیستید و نمیتوانید آن را بنویسید چرا که مهارت کافی را ندارد. شاید تصمیم بگیرید یک برنامه هوشمند بسازید که مثلاً غذا را به صورت خودکار به منازل بفرستد. ممکن است به شما بگویند که این برنامه را قبلاً ساختهاند و زمان گذاشتن روی آن دیوانگی است. بدین ترتیب رویا شما تمام میشود. پس ما باید چکار کنیم؟ شما باید به خودتان بگویید من میخواهم یک کتاب آشپزی متفاوت بسازم یا این برنامه را متفاوتتر از گذشته ساخته و آن را بهبود ببخشم. زبان رویا این است که با آن صحبت کنید. در ذهن شما ایده رفتن به کل دنیا خطور میکند. اولین چیزی که به ذهن شما میرسد این است که چگونه ویزای کشورهای دیگر را بگیرید یا از کجا دلار تهیه کنید. ممکن است به خودتان بگویید که من که پول و تجربه ندارم. پس در آخر به این نتیجه میرسید که کلاً در خانه بنشینید و به مسافرت نروید. با خودتان بگویید من میخواهم به بهترین کشورهای جهان بروم و کل دنیا را بگردم، حال باید به چه شکلی آن را انجام بدهم. زبان رویا بدین شکل است. باید تحقیق کنید و راه و روش مناسب آن را پیدا کنید.
رویاهایتان را باور کنید
همین الان در سال 2018 خیلی از افراد هستند که به صورت کاملاً رایگان برای گردش به کشورهای مختلف میروند. ممکن است این سؤال برایتان پیش بیاید که چگونه؟ پاسخ سؤال این است: اسپانسر پیدا میکنند. شرکتهای مختلف را پیدا میکنند که حاضر هستند به آنها پول و امکانات بدهند که به کشورهای مختلف رفته و فیلم و عکس گرفته و تبلیغات کنند. پس شدنی است. حتماً نیازی نیست که پول داشته باشید. ممکن است یک نام تجاری برای خود بسازید و برای خود مخاطب پیدا کنید و با پولی که به دست میآورید به خواسته خود برسید. اما اگر بخواهید با منطق پیش بروید، ممکن است دوستتان به شما بگوید که چه کسی حاضر است برای سفر رفتن به شما پول بدهد و چنین چیزی شدنی نیست. درباره رویاهای خود با کسانی حرف بزنید که زبان رویا را بلد هستند. میتوانید کتاب کیمیاگر را بخوانید تا زبان رویا را یاد بگیرید. اکنون حتی زمانی که با خودتان حرف میزنید هم منطق را کنار بگذارید. رویا هیچ وقت به شما نمیگوید که شما پول ندارید یا مثلاً قدتان برای این ورزش کوتاه است یا شاید ارتباطات خوبی برای گسترش بیزینس خود ندارید. در رویا شما نیازی به این چیزها ندارید و زمانی که به آنها فکر کردید، ایدههایی به ذهن شما خطور میکند. کسانی هستند که دو پا یا دو دست ندارند اما قهرمان شنا شدهاند. از سوی دیگر میلیونها نفر در این جهان هستند که هم دست و هم پا دارند اما در ورزش شنا جایی ندارند. منطق را کنار بگذارید و بهدنبال این بروید که چگونه به رویای خود برسید. زمانی که باور کنید که میتوانید به رویای خود برسید، شرایط هم برای شما فراهم میشود اما این شرایط با منطق دیگران سازگار نیست. بزرگترین و قویترین شرکتهای دنیا توسط یک نفر ساخته شده است و آن شخص هیچوقت به این فکر نکرده است که برای رسیدن به این هدف به کمک هزاران نفر نیاز دارد. او یک رویا داشت و خود و هدفش را باور کرد و به دنبال راه رسیدن به آن هدف رفت.
مقاله پیشنهادی: با قدرت ذهن، رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنید
باورهای محدود کننده در مسیر موفقیت را بشناسید
این باورها به دو شکل به وجود میآیند.
چگونه رویاهایتان را تحقق ببخشید؟
حالت اول زمانی است که دیگران روی شما برچسب میزنند. مثلاً شما از این صحبت میکنید که میخواهید سریعترین دونده دنیا شوید و دیگران تعدادی برچسب به شما میچسبانند. مثلاً میگویند شما خیلی تنبل هستید و صبحها هم به سختی از تخت خواب خود بیرون میآیید، حال میخواهید به سریعترین دونده دنیا تبدیل شوید و به المپیک بروید؟! دیگران به شما میگویند که نمیتوانید و رویایی که دارید، شدنی نیست. چرا که خودشان نتوانستهاند و دوست ندارند دیگران هم موفق شوند. شما فردی هستید که به دیگران اجازه میدهید شما را کنترل کنند یا خیر؟ اگر نیستید که عالی است و ممکن است بتوانید به رویای خود برسید. اما اگر هستید، باید بدانید که قرار است به زودی رویای خود را از دست بدهید و به یک انسان کسل تبدیل بشوید که هیچ چیزی در زندگی ندارد. شما مسئول نگهداری از رویای خود هستید. آدمهایی اطراف شما وجود دارند که نمیخواهند شما به سمت رویای خود بروید. این آدمها هر کسی میتوانند باشند. ممکن است عزیزترین فرد زندگی شما هم به هر دلیلی نخواهد شما به رویای خود برسید. ممکن است آنها شکستهایی را تجربه کردهاند یا زمانی بهدنبال رویای خود رفتهاند اما به هیچ جایی نرسیدهاند. ممکن است هر تجربهای داشته باشند، ممکن است صلاح شما را نخواهند، ممکن است دوست نداشته باشند که شما یک زندگی متفاوت بسازید یا هر دلیل دیگری. پس حواستان باشد که به دیگران این اجازه را ندهید که رویای شما را کنترل کنند. اگر نمیتوانید با آنها درباره رویای خود صحبت کنید، پس این کار را نکنید. اما رویایتان را با خودتان تکرار کنید و به آن فکر کنید. خوب به رویای خود فکر کنید و به خودتان قول بدهید که به آن میرسید و آن را فراموش نخواهید کرد. روزانه دهها بار آن را یادداشت کنید و مرتباً به این فکر کنید که مبادا آن را فراموش کنید.
هیچ چیز غیرممکن نیست
حالت دوم این است که خود ما باورهای محدود کننده میسازیم. ما بر اساس نیازهایی که داریم و همچنین مواردی که برای رسیدن به رویای خود نداریم، به خودمان میگوییم که امکان رسیدن به آن وجود ندارد. مثلاً خیلی از رویاهای ما نیاز به یک سرمایه اولیه، شرایط به خصوص، زمان طولانی، موقعیت جغرافیایی مشخص یا هر چیز دیگری که ما به آن دسترسی نداریم، دارند. پس آن را به عنوان یک عذر و بهانه قرار میدهیم و به خودمان میگوییم که ما چنین هدفی داشتیم اما شرایط برای رسیدن به آن فراهم نیست. سپس با زدن چنین برچسبی خود را قانع میکنیم که دستیابی به هدفمان غیرممکن است. پس خود را راضی میکنیم که به چیزی که الان داریم قناعت کرده و به چرخه باطل روزمرگی عادت نماییم. این خود شما هستید که در حال ساخت باورهای محدودکننده هستید و خودتان متوجه نیستید. چرا که فکر میکنید دنیا توانایی کنترل کردن شما را دارد. اما واقعیت چنین نیست. تا زمانی که خود شما اجازه ندهید، هیچکس نمیتواند شما را کنترل کند چرا که رویای شما درون قلبتان است. شما مسئول نگهداری از آن هستید و اگر به کسی اجازه دادید که آن را کنترل کند، مطمئناً آن رویا متعلق به شما نیست.
فرار از تجربههای ناموفق، کلید رسیدن به کامیابی
ممکن است برای شما پیش آمده باشد که قصد انجام کاری را داشتید اما بنا به هر دلیلی در آن شکست خوردهاید. منظور از شکست این است که شما نتوانستهاید به مقصد موردنظر خود برسید. بعضی اوقات باید از این تجربه فرار کرد. به عنوان مثال زمانی که شما قصد یادگیری شنا را دارید، اولین باری که درون آب پریدهاید یا کسی شما را به داخل آب هل داده است و به این دلیل که شنا بلد نبودید، در حال غرق شدن بودهاید، چه چیزی در ذهنتان نقش میبندد؟ اینکه شما از آب میترسید. اینکه از آب یک تجربه بد دارید. اکنون به نظر خودتان باید دست از شنا کردن بکشید و تا آخر عمر از آب بترسید و شنا را یاد نگیرید یا با خودتان بگویید اولین بار که به درون آب افتادم، بخاطر بلد نبودن شنا نزدیک بود که غرق بشوم. درست است که یک تجربه تلخ بود و برای چند ثانیه احساس کرده بودید که در حال غرق شدن هستید اما انتخاب درست چیست؟ اینکه دیگر به سراغ شنا کردن نروید یا اینکه شنا را یاد بگیرید؟ ممکن است برای شما کار خیلی سختی باشد. زمانی که خیلی از افراد بزرگ میگویند که ما با ترسهای بزرگ زندگی خود روبهرو شدیم دقیقاً منظورشان همین است. پس حواستان باشد که فریب تجربهها را نخورید. خیلی از افراد بزرگ در خیلی از کارهای بزرگی که انجام دادهاند، بارها شکست خوردهاند. اگر قرار به کمک گرفتن از تجربه بود، باید به خودشان میگفتند که من یکبار این کار را انجام دادهام و شکست خوردهام و از آن کار دست بکشند.
چگونه از تجربیات گذشته خود درس بگیریم؟
یکی از دلایلی که با بالا رفتن سن، قدرت ریسکپذیری افراد کاهش می یابد، نیز همین است. آنها به جای درس گرفتن از گذشته خود، آن را مقصد قرار میدهند. مثلاً اگر با کسی قرارداد بستید و او سر شما کلاه گذاشت، برای بار دوم که قصد بستن قراردادی را دارید، میگویید که همه دزد هستند چرا که من یکبار با کسی قرارداد بستم و پولم را از دست دادم. این مسئله باعث میشود که دیگر قراردادی نبندید یا با دید بسیار بدی به سراغ این کار بروید. مطابق قانون جذب از آنجایی که شما بهطور مداوم به آدمهای دزد فکر میکنید، چنین افرادی هم به سمت شما خواهند آمد. فرمول کمی ساده و در عین حال خطرناک است. باید حواستان باشد که اگر از چیزی تجربه کسب کردهاید، از آن در جهت مثبت استفاده کنید. مثلاً شما یک نویسنده هستید و به سراغ یک ناشر میروید و او شما را رد میکند، با خود نگویید که من دیگر نمیتوانم کتاب چاپ کنم. با خود بگویید قسمتی که مشکل دارد را حل میکنم و به سراغ ناشر دوم میروم. چرا که این کار رویای شما است و شما از آن دست نمیکشید. همین الان در اینترنت جستجو کنید و ببینید که نویسنده کتاب هری پاتر چند بار کتاب خود را نزد ناشر برده است.
سعی کنید همیشه بهترین باشید
برای موفق شدن نیازی به داشتن یک خانواده خیلی موفق نیست. امروزه در سال 2018 همه ما یک گوشی موبایل داریم. در بیشتر خانهها اینترنت و لپتاپ وجود دارد. جستجو کنید و کسی که به شما انگیزه میدهد و میتواند الگو شما باشد را پیدا کنید و خیلی چیزها را از این فرد یاد بگیرید. اگر والدین شما در کاری که شما به آن علاقه دارید، خیلی موفق نبودهاند، آنها را سرزنش نکنید. به خودتان هم نگویید که شما حق پیشرفت را ندارید. ممکن است شما بتوانید دهها میلیون بار موفقتر از پدر و مادر خود شوید. پس این را از خودتان دریغ نکنید. الان میتوانید این کار را انجام بدهید. بهترین اهدافی که قصد رسیدن به آنها را دارید، پیدا کنید و از آنها یاد بگیرید. این نکته برای کسانی که سن پایینی دارند خیلی مهم است. همیشه نباید نگاه شما به والدینتان باشد، بلکه باید به خودتان نگاه کنید. شما میتوانید راه خود را پیدا کنید و طرز فکر افراد بزرگ را با رفتن به اینترنت و تحقیق درباره آنها پیدا نموده و از آنها الگوبرداری کرده و در نهایت یک روز به رویای خود برسید.
دوست خوبم تلاش ما بر این است نقشی در موفقیت تو داشته باشیم. اگر شما دوست عزیز مشتاق یادگیری فروشندگی آنلاین در سایت آمازون هستید میتوانید با مطالعه مطالبی که در صفحه دوره آربی ارائه شده است، مسیر درستی را انتخاب کنید. آموزشهای دوره آربی شما را از صفر تا صد با نحوه فروش در آمازون آشنا میکند.
پاسخ به نظر