خلاصه ای از مقاله
تاثیر شادی بیش از اندازه بر سلامت فرد چیست؟ آیا شادی وجه تاریکی هم دارد؟ چه زمانی شادی کنیم؟ در این مقاله به برخی از جنبه های تاریک شادی بیش از اندازه اشاره می کنیم.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- تاثیر شادی بیش از اندازه بر سلامت فرد
- آیا شادی وجه تاریکی دارد؟
- چه زمانی شادی کنیم؟
- دنبال کردن شادمانی
احساس شادمانی و وجوه مختلف آن
شادی به طور کلی به عنوان امری خوب شناخته میشود. ما در روز زمان زیادی را صرف چیزهایی میکنیم که باور داریم باعث خوشحالی ما میشوند. همچنین این باور مشترک در میان همه ما وجود دارد که ما میتوانیم از شادتر شدن در زندگی بهره ببریم.
با توجه به مطالعات متعددی که درباره اهمیت شادی و احساسات مثبت انجام شده است، چگونه میتوان این استنباط را داشت که شادی میتواند یک چیز بد باشد؟ چگونه شادی میتواند یک جنبه تاریک نیز داشته باشد؟
چگونه خوشحالی بیش از حد میتواند بر زندگی شما تأثیر منفی داشته باشد؟ اگر به دنبال پاسخ این سؤالات میباشید، تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.
تاثیر شادی بیش از اندازه بر سلامت فرد
در روز مثالهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد که چگونه خوب بودن بیش از اندازه یک چیز میتواند در واقع برای شما بد باشد. دکتر رابینسون مقالهای را تحت عنوان 12 چیز خوبی که میتوانند بد شوند را منتشر کرده است.
او در این مقاله بیان کرده است که چگونه تمرین بیش از اندازه میتواند به مفاصل شما آسیب برساند و حتی منجر به پوکی استخوان در زنان شود. یا اینکه خوابیدن بیشتر از 8 ساعتی که به طور معمول توصیه میشود، میتواند خطر ابتلا به مشکلات قلبی را افزایش دهد.
فعالیتهایی مثل شستن دستها یا خوردن غذاهای سالم زمانی که از یک حد معمول تجاوز کند، میتواند مشکلات جدیای را برای سلامتی شما داشته باشد. او حتی در مقاله خود بیان کرده است که نوشیدن بیش از اندازه آب میتواند باعث مرگ انسانها شود.
ریگو، یکی دیگر از محققان این حوزه، در مقاله خود با عنوان بیش از اندازه بودن هر چیزی میتواند برای شما بد باشد، روی ویژگیهای شخصیتی، مهارتها و توانایی انسانها تمرکز کرده است. قصد او این است که نشان دهد که چگونه یک مورد خوب میتواند به یک مورد بد تبدیل شود.
او در مورد اینکه چگونه رفتارهایی مثل اعتماد به نفس، وجدان و هوش زمانی که از حد معمول بگذرند، به یک رفتار ناسازگار تبدیل میشوند، بحث کرده است. اعتماد به نفس میتواند در قالب غرور یا خودشیفتگی بروز پیدا کند.
در حالی که شخصی که وجدان بسیار زیادی دارد میتواند به عنوان یک فرد کمالگرا شناخته شود. حتی داشتن هوش بیش از اندازه به ویژه برای رهبران میتواند مشکل ساز شود. چرا که پیروان او این تصور را پیدا خواهند کرد که ارتباط برقرار کردن با او میتواند امری دشوار و چالش برانگیز باشد.
آیا شادی وجه تاریکی دارد؟
شادی با بسیاری از تجزبیات ما مثل دستیابی به اهداف، ایجاد ارتباطات اجتماعی خوب، حفظ روابط و دوستیها، یادگیری و حتی افزایش میزان رضایتمندی در ما رابطه مثبتی دارد.
علیرغم بسیاری از موارد خوبی که شادی برای ما به ارمغان میآورد، مطالعات اخیر نشان میدهد که شادی یک وجه تاریک نیز دارد. برخی از محققین در این خصوص تحقیقی را انجام داده و نتایج مطالعات خود را در غالب یک مقاله منتشر نمودهاند.
بحثی که در این مطالعات مورد بررسی قرار گرفته است این است که چرا دنبال کردن شادی همیشه به نتایج مثبت منجر نمیشود. آنها بر چهار جنبه از اینکه چگونه شادی میتواند یک وجه تاریک داشته باشد، تمرکز کردهاند. این چهار جنبه عبارتند از: شدت، زمان، دنبال کردن شادی و انواع آن.
مقاله پیشنهادی: کلیدهای شادی در زندگی
آیا این امکان وجود دارد که بیش از اندازه شاد و مثبت بود؟
زمانی که صحبت از شادی میشود، شدت اولین جنبهای است که محققان روی آن تمرکز میکنند. شدت در حقیقت درجه یا میزان قدرتی است که هر چیزی میتواند داشته باشد.
زمانی که به چیزی با عنوان شدید اشاره میشود، معمولاً این معنا را میتوان دریافت کرد که احساس افراط یا قوی بودن بیش از اندازه در آن مورد وجود دارد. در خصوص شادی و مثبت بودن نیز منظور وجود میزان شدیدی از این احساسات درون یک فرد است.
برخلاف باورهای مردم، مطالعات نشان میدهد که داشتن سطح بالای تجربیات، احساسات و شرایط ذهنی میتواند منجر به در خطر افتادن سلامت فرد شود. این امر نه تنها در بحث تجربیات منفی دیده میشود، بلکه شرایط مثبتی مثل شادی را نیز تحت تأثیر خود قرار میدهد.
تحقیقات ثابت میکند که داشتن سطح بالای شادی میتواند برای فرد گران تمام شود و به جای داشتن منفعت برای او، نتایج منفی به دنبال داشته باشد. اصولاً افرادی که بیش از اندازه شاد هستند و این احساس در آنها همیشگی است، ممکن است به صورت کامل با واقعیت در ارتباط نباشد.
این جدا شدن از واقعیت که نتیجه تجربه شادی بیش از اندازه در یک فرد است، ممکن است منجر به رفتارهای مخاطرهآمیز و اختلال در عملکرد او در بخشهای مشخصی از زندگی شود.
سطوح متوسط شادمانی به ما این اجازه را میدهد که بتوانیم همچنان احساسات ناخوشایند را نیز تجربه کنیم. این تجربیات ناخوشایند به ما کمک میکنند تا یاد بگیریم، به کمک آنها رشد کنیم و حرکت رو به جلویی را داشته باشیم.
چه زمانی شادی کنیم؟
همانطور که میزان شادی مهم است، زمان آن نیز از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و یک جنبه مهم است که باید در نظر گرفته شود. محققان اظهار داشتهاند که در شرایط مختلف، شادی میتواند به نتایج منفی نیز منجر شود.
از نظر آنها همانطور که برای داشتن تجربه احساس شادی زمان مناسبی وجود دارد، برای تجربه احساسات منفی نیز زمان مناسبی وجود دارد. چرا که احساسات نقش و عملکردی انعطاف پذیر دارند. مطالعات نشان میدهند که احساسات مثبت نقش بسیار مهمی را در زمینههای مختلف زندگی افراد ایفا میکنند.
احساس قدردانی سبب میشود تا ما به جای دیدن تهدیدات حاضر در یک موقعیت، تنها به پاداشها توجه داشته باشیم. این امر میتواند به ما کمک کند تا حتی زمانی که دقیقاً در وسط شکست قرار گرفتهایم، دید مثبتی داشته باشیم.
همچنین میتوان گفت که بیان احساس قدردانی امکان برقراری ارتباطات اجتماعی مثبت را تسهیل مینماید. در نتیجه زمانی که شما از کسی تشکر میکنید، سیگنالی را به سمت او میفرستید که در جواب شما بگوید: «خواهش میکنم». این کار باعث میشود که میزان احساسات مثبت درون شخص مقابل خود را افزایش دهید.
محققان مطالعات بسیاری را انجام داده و نقش احساسات در رویکردهای شناختی، فیزیولوژیکی و اجتماعی افراد را مورد بررسی قرار دادند. آنها شرایط خاصی را شناسایی کردند که در آنها احساسات منفی میتوانند بیشتر از احساسات مثبت سودمند باشند.
رویکرد شناختی به احساسات به عنوان یک فیلتر نگاه میکند که روشی که ما از طریق آن اطلاعات را جمع آوری و تحلیل میکنیم را تحت تأثیر قرار میدهد. احساسات ما، اطلاعاتی که ما دریافت میکنیم و همچنین فرآیندهای شناختی ما مثل تصمیم گیری، قضاوت کردن و خلاقیت را تحت تأثیر قرار میدهد.
رویکرد فیزیولوژیک در حقیقت به احساسات به عنوان عاملی برای اقدام کردن در شرایط خاص شناخته میشود. احساسات ما باعث شکل گیری یک پاسخ فیزیکی میشوند که بدن ما را برای فعالیت در یک شرایط خاص آماده میکند.
در آخر، رویکرد اجتماعی چگونگی تاثیرگذاری احساسات روی تعاملات و روابط ما را مورد بررسی قرار میدهد. مطالعات انجام شده نشان میدهد که احساسات ما میتواند روی کیفیت پاسخی که به دیگران ارائه میدهیم و پاسخی که ما از سمت دیگران دریافت میکنیم، تأثیر بگذارد.
در سمت دیگر، احساسات منفی مثل ترس، میتواند به ما کمک کند تا در هر شرایط بتوانیم پاسخ مناسبی را ارائه دهیم. به ویژه زمانی که در یک موقعیت تهدیدآمیز قرار گرفتهایم. در سطح شناختی، ترس به ما کمک میکند تا به محیط اطراف خود توجه کنیم و درک بهتری از تهدیدات ممکن داشته باشیم.
به کمک این ترس ما میتوانیم موقعیتی که در آن قرار گرفتهایم را قضاوت کرده و برای رویارویی با تهدیدات حاضر به شکل موثری تصمیمگیری کنیم. پاسخ فیزیکی ما به ترس، بالا رفتن ضربان قلب و فشار خون است.
ذهن و بدن ما در کنار یکدیگر ما را برای پاسخ دهی به این احساس در زمان مشخص آماده میکنند. از نظر اجتماعی نیز ابراز ترس ممکن است در دیگران نگرانی ایجاد کرده و سیگنالی را برای آنها ارسال کند که به شما کمک یا راهنمایی دهند.
ترسهای ما میتوانند باعث شوند که تعاملات ما با افرادی که تصور میکنیم تهدید به شمار میروند، محدود شود. از سوی دیگر فقدان ترس در زمان مواجه با تهدید ممکن است خطر آفرین باشد.
چرا که از ارائه پاسخ مناسب از سمت ما جلوگیری میکند. زمانی که ما ترسی نداشته باشیم، بدنمان برای ارائه پاسخ مناسب آماده نخواهد بود و همین امر سبب تعلل در پاسخ دهی خواهد شد.
در نتیجه اطرافیان ما نیز متوجه این موضوع که ما نیاز به کمک داریم نخواهند شد. البته این موضوع را نیز باید در نظر گرفت که به دلیل نترسیدن، ما متوجه این موضوع نمیشویم که در واقع به کمک دیگران نیاز داریم.
دنبال کردن شادمانی
زمانی که درباره دنبال کردن شادی صحبت میکنیم، دو موضوع مهم به ذهن خطور میکند. مورد اول این است که «من نیاز دارم شادتر باشم». مورد دوم نیز به این شکل است: «من باید همیشه شاد باشم».
محققان بر این باورند که زمانی که ما از دنبال کردن شادی ناامید شده یا هنگامی که برای شاد شدن به شدت تلاش میکنیم، این موضوع میتواند به ضرر ما تمام شود. از طرف دیگر نیز این مسئله باید در نظر گرفته شود که هر چه فردی بیشتر به دنبال شادی باشد، با چالشهای بیشتری نیز رو به رو خواهد شد.
در حقیقت اهدافی که ما برای خودمان مشخص میکنیم معمولاً استانداردهای مشخصی دارند. ما از این استانداردها استفاده میکنیم تا روشی که به اهداف مورد نظر میرسیم و همچنین میزان دستیابی به آنها را ارزیابی نماییم. این استانداردها ممکن است منجر به ناامیدی ما نیز شوند.
انواع شادی
در آخر، محققان بعد از مطالعات بسیار، 2 نوع شادمانی را بر اساس تعریف خود شادی معرفی کردهاند. به نظر آنها شادی در حقیقت موقعیتی است که شخصی در آن تنها احساسات مثبت را تجربه میکند. نوع اول در حقیقت احساس شادمانیای است که عملکرد اجتماعی ما را تضعیف میکند.
مطالعات نشان دادهاند که روابط اجتماعی خوب به رفاه عمومی ما کمک خواهد کرد. زمانی که یک احساس مثبت باعث تضعیف روابط اجتماعی ما میشود، این احتمال وجود دارد که رفاه عمومی ما کاهش پیدا کند. یک مثال مناسب برای این گفته غرور است. به طور کلی غرور یک احساس مثبت است.
اما یک شکل اشتباه از آن میتواند منجر به تحقیر و حتی رفتار پرخاشگرانه فرد مورد نظر شود. این عوامل به احتمال زیاد باعث ایجاد شکافت میان فرد مغرور و اطرافیان او خواهند شد.
نوع دوم در حقیقت احساس شادیای است که با ارزشهای فرهنگی جامعه هماهنگ نیستند. از آنجا که ارزشهای فرهنگی هر کجا با جای دیگر متفاوت است، یک احساس مثبت به خصوص، ممکن است در کشورهای دیگر به شکل دیگری دیده شود.
محققان عنوان کردهاند که این دو نوع شادی ممکن است به جای اینکه باعث ارائه یک نتیجه مثبت شوند، منجر به اثرات منفی شوند.
امیدواریم با ارائه این مطالب به پیشبرد اهداف شما کمک شایانی کرده باشیم. اگر شما دوست عزیز و همراه گرامی سایت عزت خواه دات کام مشتاق هستید در زندگی شخصی و کاری عملکرد بهتری داشته باشید، یک پیشنهاد ارزشمند برای شما داریم و آن مطالعه مقاله آشنایی با دوره پاراسل زندگی و تماشای ویدیو معرفی این دوره است. در پاراسل زندگی با روشی کاربردی برای ساخت یک زندگی ایدهآل با شما همراه خواهیم بود.
پاسخ به نظر