خلاصه ای از مقاله:
در این مقاله، بخش دوم مصاحبه با باربارا کورکوران، کارآفرین و سرمایهگذار موفق آمریکایی را میخوانید. وی در این قسمت، مراحل مهم رشد کسبوکار را به شما معرفی می کند و به بیان تفاوت افراد بازنده و برنده با یکدیگر میپردازد.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- مراحل اصلی رشد کسب و کار از زبان باربارا کورکوران
- توانایی غلبه بر موانع را داشته باشید
- انرژی زیادی را وارد کسب و کار خود کنید
- تفاوت برنده ها و بازنده ها در کسب و کار چیست؟
- کارآفرینی که در مدرسه کودن بود
- بزرگترین راز موفقیت باربارا کورکران در فروش چه بود؟
- کاری که دوست دارید را انجام دهید
مراحل اصلی رشد کسب و کار از زبان باربارا کورکوران
-: مراحل اصلی رشد بیزینس که خودتان شخصاً تجربه کردید و میتوانید به صاحبان بیزینس توصیه کنید که برای رشد بیزینس خود درنظر داشته باشند چه هستند؟
+: من فکر میکنم که ریشه موفقیت هر کارآفرین چند عنصر کلیدی است.
1-توانایی غلبه بر موانع را داشته باشید
اولین نکته که مهم نیست در چه مرحلهای از رشد باشید، این است که باید توانایی خارقالعادهای در چیره شدن بر مخالفتها، موانع و شکستها داشته باشید. باید ذاتاً فردی باشید که توسری بخورد، اما سرش را خم نکند. باید دوباره بلند بشود و بگوید: «باز هم من را بزن، باز هم بزن.» نه این که خودشان عمداً بخواهند ضربه بخورند، اما بتوانند بر مخالفتها چیره بشوند. اگر این ویژگی را نداشته باشید، نمیتوانید در بیزینس موفق شوید.
مقاله پیشنهادی: موانع موفقیت و محدودیت های رسیدن به هدف | عزت خواه دات کام
2- انرژی زیادی را وارد کسب و کار خود کنید
یک ویژگی خیلی مهم دیگر این است که همیشه بتوانید انرژی زیادی را وارد کار کنید. فرقی هم نمیکند چه کار میکنید. من از نعمت انرژی مادرم برخوردار بودم. انرژی من از هر کسی که بگویید، بیشتر است، حتی کسی که یک چهارم سن من را دارد. حتی همین الان. البته انرژی هم ازدست میدهم. اگر بتوانید انرژی را وارد کار کنید، میتوانید متقاعد کننده باشید. وقتی مردم اشتیاق و انرژی شما را ببینند، میتوانید افراد مشابه زیادی را جذب تیم خود کنید و بهطور طبیعی یک تیم عالی بسازید، چه چهار تا کارمند داشته باشید چه چهارهزارتا. باید یک رهبر کاریزماتیک پرانرژی باشید که افراد به شما باور دارند و بخواهند که از شما پیروی کنند.
تفاوت برندهها و بازندهها در کسب و کار چیست؟
-: به نظر شما، تفاوت بین برندههایی که مثلاً از درآمد یک میلیون دلار به 50 میلیون دلار میرسند با آنهایی که از 50 میلیون دلار درآمد به صفر میرسند چیست؟
+: به نظر من نکته مهم این است که هر شکستی یک فرصت است. هر چه شکست بزرگتر باشد، فرصت هم بهتر خواهد بود. میدانم ممکن است حرفم بیمعنی بهنظر برسد، اما هر چیزی باعث رشد بیزینس من شد، در نتیجۀ شکست بزرگ یک ماه قبل آن بود. این باز هم برمیگردد به این که چطور شکستها را مدیریت کنید. من وقتی شکستی را تجربه میکردم، بعد از ده سال تجربه عادت کردم که با خودم بگویم: «اینجا یک فرصت بزرگ برای من نهفته است. آن فرصت چیست؟» و دنبال آن میگشتم. مثلاً، یک بار یک ایده بسیار مسخره داشتم و فکر میکردم ایدهای عالی است. ایدهام این بود که هر خانهای در نیویورک را روی ویدیو بگذاریم تا مردم به جای ملاقات حضوری، فقط در خانه بنشینند و آپارتمان را انتخاب کنند. گفتم: «وای چه ایده شگفتانگیزی!» اسمش را گذاشتم Homes on Tape. خیلی عالی است، اما 77 هزار دلار ضرر کردم که اولین سودی بود که کرده بودم. این یک شکست وحشتناک بود. اما تصادفاً همان موقع کنار شوهرم نشسته بودم که افسر نیروی دریایی است. او داشت در مورد کشته شدن نیروهای کره شمالی توسط نیروهای کره جنوبی به صورت آنلاین صحبت و بازی آنلاین میکرد. گفتم: «این چیست که آنقدر در موردش هیجانزده هستی؟» گفت: «این بازی را بهصورت واقعی در چیز جدیدی به اسم اینترنت انجام میدهد.» من سریعاً واحدهایم را در اینترنت گذاشتم و دو فروش در عرض یک هفته خارج انگلستان داشتیم. میدانید فروش اینترنتی برای من چه مزیت بزرگی بود؟ میتوانستم، هر چیزی را در اینترنت امتحان کنم، آن هم سه سال قبل از اینکه رقبای من بدانند چیزی به اسم اینترنت وجود دارد. اگر من دنبال راهی نبودم که آبروی ریخته شدهام را جلوی نیروهای فروشم برگردانم، این اتفاق هرگز نمیافتاد. به جای این که شکست آن پروژه را اعلام کنم گفتم: «میدانید قرار است Homes on Tape را از طریق اینترنت دنبال کنیم.» همه گفتند تو یک نابغهای. من نابغه نبودم بلکه فقط میخواستم از آبروریزی به خاطر آن شکست جلوگیری کنم. خیلی عالی بود. میدانید چقدر لذتبخش بود که تکتک رقبا به من زنگ میزدند و درباره آن میپرسیدند. خیلی برایم هیجانانگیز بود.
مقاله پیسنهادی: ویژگی های شخصیتی لازم برای خوداشتغالی
کارآفرینی که در مدرسه کودن بود
-: شما دقیقاً یک آدم خجالتی نیستید. درست است؟
+: نه. باید من را وقتی بچه بودم میدیدید. حتی یک کلمه هم در جمع حرف نمیزدم، چون میدانستم که کودن هستم و میترسیدم که توجه بقیه را به خودم جلب کنم. اما میدانید خوبی احمق بودن در کودکی چیست؟ این است که وقتی همه همکلاسیهای شما درحال یادگیری هستند، شما کل روز را درکلاس مینشینید و همه چیز را در ذهنتان تجسم و خیالپردازی میکنید. معلم هم از شما انتظار ندارد جواب سوالش را بدانید. مثل این بود که یواشکی بیرون بروید. باید بگویم وقتی از آن زندان یا همان مدرسه بیرون میآیید، وقتی از آنجا بیرون میزنید، میتوانید زمان از دست رفته را جبران کنید. یکی دیگر از مزایای دانش آموز بد بودن این بود که من توانایی حرف زدن خارج از مدرسه را بهدست آوردم. میتوانستم با خیلی از مردم به خوبی صحبت کنم. چرا؟ چون در مدرسه زیاد حرف نمیزدم و حرفهای زیادی برای گفتن داشتم. بنابراین وقتی مدرسه را تمام کردم، در شهربازی کار کردم و از آن استفاده کردم. بنابراین خیلی هم بد نبود.
مقاله پیشنهادی: چالش هایی که کارآفرینان با آن رو به رو هستند
بزرگترین راز موفقیت باربارا کورکران در فروش چه بود؟
-: چه احساسی دارید که آن جسارت نه به عنوان یک سلاح، بلکه چیزی بود که میدانستید سرمایه و استعداد شما برای حرفزدن و فروشنده بودن است. توصیهاتان برای آنهایی که این استعداد و این انرژی را ندارند تا بتوانند فروشنده شوند چیست؟ چون همه این توانایی را ندارند.
+: به نظر من، جسارت من باعث موفقیت من در فروش نشد، بلکه برعکس به نظرم این یک جایزه بود. عاملی که باعث موفقیت من در فروش شد، چه این عامل رسانه بوده باشه یا استخدام افراد مناسب، این بود که من صادق بودم. پس عامل اصلی جسارت نیست، بلکه این است که واقعی و صادق باشید. من توانستم اعتماد و اعتقاد زیادی را بلافاصله در مردم ایجاد کنم و به نظر خودم به این دلیل موفق شوم که استحقاقش را داشتم. بنابراین مردم قبول کردند که برای من کار کنند یا از گزارشهایم استفاده کنند، چون تلاش زیادی کردم. 150 درصد تلاش کردم تا مردم ببینند چقدر سخت کار میکنم. همچنین من خیلی صادق بودم. بنابراین فکر نمیکنم که نیاز به جسارت داشته باشید تا در بیزینس موفق بشوید، بلکه باید صادق باشید. چون همیشه میتوانید یک فروشنده استخدام کنید تا فروش را برای شما انجام بدهد. یادتان باشد من برای ساختن حرفهام، فروشنده استخدام کردم، بنابراین اگر جسارت نداشتم، از تواناییهای یک نفر دیگر استفاده میکردم تا کار را برای من انجام بدهد.
-: بنابراین توصیهاتان به بقیه این است که مسلماً باید افراد باهوش را استخدام کنید، اما در کنار آن، باید ضعفهایتان را بشناسید. این که کجا باید شکافها را پر کنید و مثل هر نوع شراکتی، استعدادها را داخل کار بیاورید.
مقاله پیشنهادی: راز موفقیت در کارآفرینی از زبان سحر هاشمی
کاری که دوست دارید را انجام دهید
+: احتمالاً تنها دو چیز است که نمیتوانید به بقیه بسپارید. یکی از آنها قضاوت است. قضاوت در مورد این که چه کاری انجام بدهید و چه کاری انجام ندهید از اهمیت بالایی برخوردار است. چیز دیگری که نمیتوانید به دیگران بسپارید، مسئولیت حقیقی برای استخدام دیگران است، چون یک بار عظیم روی دوشتان است. اما به جز این دو، بقیه کارها را میتوانید به بقیه بسپارید. میدانید! من در تمام زندگی خود، هر شش ماه یک بار، یک کاغذ یادداشت برمیداشتم، یک خط وسط آن میکشیدم. یک طرف آن، چیزهایی مینوشتم که دوست دارم انجام بدهم و یک طرفش کارهایی که از انجام دادنشان متنفر بودم. میدانم «تنفر» کلمهای بسیار قوی است. باید مینوشتم دوست ندارم، اما واقعاً از آنها متنفر بودم. یک لیست از دلایلی که عاشق کارم هستم مینوشتم که بیشتر از دو، سه دلیل نمیشد. لیست کارهایی که از انجام دادنشان متنفر بودم و دیوانهام میکردند را مینوشتم. میدانید چه کار میکردم؟ روز بعد با لیست کارهایی که دوست نداشتم، به دفتر میرفتم و فکر میکردم این کارها را میتوانم به چه کسی بسپارم. به این ترتیب، تکتک کارهای آن لیست را به دیگران میدادم تا انجام بدهند.
-: کارها به صورت مؤثر انجام میشد؟
+: گاهی اوقات، اما خیلی بهتر از این بود که خودم آنها را انجام بدهم، چون من واقعاً از آنها متنفر بودم و خوب هم آنها را انجام نمیدادم. بنابراین اگر در شغل خود، دوست ندارید کاری را انجام بدهید، احمقانه است که خودتان را درگیر آن کنید. مهم نیست که فقط خودتان تنهایی کار میکنید. این نکته را به کارآفرینهای جوان میگویم. باید ببینید آیا میتوانید این کار را به شخص دیگری بسپارید. همیشه یک نفر هست که این کار را انجام بدهد و خوب هم انجام بدهد. خیلی خوب است که کسی انجام بدهد که واقعاً از پس آن برمیآید، نه این که کسی انجام بدهد که دوست ندارد.
تا به حال به خرید محصولات فیزیکی از کارخانههای چینی با قیمت بسیار مناسب و فروش آن در یک مارکت پلیس بزرگ و جهانی مانند آمازون فکر کردهاید؟ بیزینسی که با آزادی از المان زمان و مکان مسیر یک کسب درآمد 24 ساعته و دلاری را برای شما فراهم میکند. هر چند کار آسانی به نظر نمیرسد اما اگر راهنمای جامع و گامبهگام در این خصوص وجود داشته باشد، مسیر خیلی آسانتر و سریعتر طی میشود. تماشای ویدیوهای معرفی کسب و کار آمازون شاید نقطه عطف زندگی و کسب و کار شما باشد. پس این پیشنهاد را از دست ندهید.
پاسخ به نظر