آنچه در این مقاله می‌خوانید:

• پیشگویی درست برادران پرتوی از آینده بیزینس گوگل
• موفقیت در سرمایه گذاری به سبک برادران پرتوی
• ماجرای سرمایه گذاری علی و هادی پرتوی در دراپ باکس
• چالش‌های پیش روی کسب و کارهای بزرگ چیست؟
• اقدامات برادران پرتوی برای ارتقا آموزش فناوری
• برای کارآفرین شدن چه باید کرد؟

پیشگویی درست برادران پرتوی از آینده بیزینس گوگل

-: آیا درست است که شما تلاش کردید مایکروسافت را متقاعد کنید که سرچ را وارد کند، اما موافقت نکردند؟

+: در آن زمان یعنی سال 1998، تبلیغات سرچی وجود نداشت. بالای صفحه موتورهای جستجو مثل یاهو، تبلیغات بنرهای بزرگ بود و ما سعی کردیم که همه آن شرکت‌ها از جمله مایکروسافت را متقاعد کنیم که تنها راه کسب درآمد از سرچ این است که تبلیغات مبتنی بر متن با هدف کلیدواژه بگذاریم و به شیوه مزایده‌ای بفروشیم که امروز Adwords دقیقاً همین است. با این تفاوت که ما اسمش را Keywords گذاشته بودیم. معلوم شد که مایکروسافت آن موقع آمادگی سرمایه‌گذاری روی این موضوع را نداشته است.

-: بعد از آن به بیل گیتس یا استیو بالمر نگفتید که قبلاً به آنها گفته بودید؟

+: وقتی که از مایکروسافت استعفا دادم، یک نامه نوشتم و به استیو گفتم من اینجا یک تجربه عالی داشتم و متشکرم. تو خیلی خوب و سخاوتمند هستی، اما حالا که دارم می‌روم باید حواس‌تان به این استارتاپ جدید به اسم گوگل باشد. آن‌ها پتانسیل خیلی خیلی بالایی دارند. خیلی با سیاست آن نامه را نوشته بودم، اما پیشگویی آینده هم داخل آن بود.

مقاله پیشنهادی: گوگل چگونه ساخته شد؟ | عزت خواه دات کام

موفقیت در سرمایه گذاری به سبک برادران پرتوی

-: لیست سرمایه‌گذاری‌های فرشته شما احتمالاً از بقیه جالب‌تر است. سرمایه‌گذاری در شرکت‌هایی مثل فیسبوک، ایر بی‌ان‌بی، اوبر، دراپ باکس، زاپوس، چطور این همه معامله انجام دادید؟

+: به نظر من سرمایه‌گذاری بر روی افراد درست، مهم‌ترین نکته است. همه سرمایه‌گذاران در مورد سرمایه‌گذاری روی افراد مناسب حرف می‌زنند، اما ما خیلی بیشتر آن را جدی می‌گیریم. منظورم این است که اگر فکر کنیم یک ایده‌ای خوب نیست، اما از آن شخص خوشمان بیاید، روی ایده‌اش سرمایه‌گذاری می‌کنیم.

-: شما روی ایده مارک زاکربرگ هم سرمایه‌گذاری کردید؟ چطور این اتفاق افتاد؟

+: زمانی که فیسبوک فقط هشت یا نه کارمند داشت، شانس این را داشتیم که از طریق روابط خود با فیسبوک آشنا بشویم. واقعاً شگفت‌انگیز است که ما توانستیم این شرکت را در همان مراحل اولیه ببینیم. آن موقع خیلی‌ها به ما می‌گفتند که چرا اصلاً با این شرکت کار می‌کنید؟ به خاطر دارم که همسرم به من می‌گفت: «می‌خواهی وارد انجمن‌های برادری بشوی؟» چون آن زمان فیبسوک فقط در تقریباً صد کالج استفاده می‌شد و یک راهی بود تا دانشجویان بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. اولین بار که مارک زاکربرگ را دیدم با خودم گفتم این فرد بیشتر از هر فرد دیگری که تا الان دیده‌ام به بیل گیتس شبیه است. او بلافاصله من را یاد دیدارهایم با بیل گیتس در مایکروسافت انداخت. دیدم که تا چه اندازه اهداف و رویاهای بزرگی در سر دارد که خیلی بیشتر از یک انجمن برادری بود.

ماجرای سرمایه گذاری علی و هادی پرتوی در دراپ باکس

+: داستان دراپ باکس هم مورد علاقه من است. چون چندین جنبه از مسائل مورد علاقه من و هادی در سرمایه‌گذاری را دربر می‌گیرد. یک دانشجوی سال آخر درام‌آی‌تی بود که به عنوان کارآموز برای هادی کار می‌کرد. اسم او مک اندی بود و داشتیم تلاش می‌کردیم که برای یک استارتاپ او را استخدام کنیم. مک اندی چشمش دنبال یک شرکت بزرگ‌تر بود، چون تازه می‌خواست فارغ‌التحصیل بشود و ما او را به فیسبوک ارجاع دادیم که آن موقع شاید 200 نفر کارمند داشت . هادی از او پرسید: « در حال حاضر در کلاس شما باهوش‌ترین دانشجو کیست؟» گفت: «همه می‌دانند یک نفر به اسم آرش فردوسی است، اما او هم به استارتاپ شما نمی‌ِآید، چون خودش شرکت باز کرده است. به این ترتیب، با آرش و استارتاپ او که دراپ باکس بود، آشنا شدیم. آرش و Drew با هم این شرکت دو نفره را تشکیل داده بودند. ما از آنها خواستیم که به ساحل غربی بیایند و از آنها امتحان کدنویسی گرفتیم تا ببینیم چقدر در برنامه‌نویسی خوب هستند. ما برای تمام سرمایه‌گذاری‌های خود، همین کار را انجام می‌دهیم. ما در هیچ شرکتی سرمایه‌گذاری نمی‌کنیم، مگر اینکه موسس فنی شرکت بتواند یک امتحان سخت فنی را با موفقیت پشت‌سر بگذارد. بر اساس ارزیابی‌هایی که از مهارت‌های کدنویسی در هوستون انجام دادیم، تصمیم گرفتیم که در دراپ باکس سرمایه‌گذاری کنیم و تا الان به دراپ باکس کمک می‌کنیم تا مهندس استخدام کند.

مقاله پیشنهادی: اصول موفقیت درو هوستون در دراپ باکس

-: اوبر چطور؟

+: اوبر را زود سرمایه‌گذاری نکردیم. درواقع امروز با خودمان می‌گوییم که‌ای کاش زودتر سرمایه‌گذاری کرده بودیم، چون خیلی‌ها در شبکه سرمایه‌گذاران ما در اوبر سرمایه‌گذاری کرده بودند.

+: هر کسی نمی‌تواند در مراحل بعدی فرآیند سرمایه‌گذاری وارد آن بشود. چیزی که به ما دسترسی به سرمایه‌گذاری داده فقط این نیست که چه افرادی را می‌شناسیم بلکه به این خاطر است که معروف شدیم به افرادی که به شرکت‌هایی مثل فیسبوک و دراپ باکس در استخدام کمک می‌کنیم.

چالش‌های پیش روی کسب و کارهای بزرگ چیست؟

-: شما که از بیرون به اوبر نگاه می‌کنید، به نظرتان چه اشکالی رخ داده است؟

+: به نظر من مدیریتِ رشدِ زیاد، سخت است. آن‌ها یک رویکرد غیردوستانه نسبت به رقبا داشتند و باید در مواردی محدودیت اعمال کرد. مرزهایی هستند که نباید از آنها رد شد. در شرکتی که خیلی بزرگ است، خیلی سخت است که تعیین کنیم چه قوانینی را باید رعایت کنیم، چه قوانینی را می‌توان رعایت نکرد و تصمیم‌گیری در این مورد با چه کسی است. وقتی رشد زیاد را تجربه می‌کنید، به موقعیتی می‌رسید که گویا هیچ محدودیت و قانونی وجود ندارد. به نظر من در اوبر اوضاع کمی از کنترل خارج شد.

-: در این مرحله، دارا خسروشاهی که فامیل خودتان هم هست، می‌تواند اوضاع را متحول کند؟

+: به نظر من بله. اوبر هنوز هم در ذات خود، یک بیزینس بسیار سالم است. تصور کنید با این همه آشفتگی که ایجاد شده، همه کارمندان ارشد اخراج شده‌اند، آیا هیچ بی‌نظمی دیده شد؟ آیا کسی بود که نتواند تاکسی بگیرد؟ کسی شنید که تاکسی‌ها مسافر سوار نکنند؟ دارا خیلی با همه متفاوت است. او ذاتاً شخصیتی دارد که فروتنی و احترام باورنکردنی شما را برمی‌انگیزد و همه می‌خواهند که موفق بشود. همین شخصیت خوب او به تنهایی کافی است تا اوضاع را تغییر بدهد. با فرهنگ شرکت شروع می‌کند و نحوه تعامل افراد با شرکت را تغییر می‌دهد.

اقدامات برادران پرتوی برای ارتقا آموزش فناوری

-: در داستان شما جای یک چیز خالی است. میان افراد شگفت‌انگیز درون شبکه شما و افرادی که به آنها سرمایه دادید، جای خانم‌ها خالی است. نقش زنان در آن روزهای شکوفایی اینترنت را چگونه توصف می‌کنید؟ به نظرتان این نقش بهتر شده است؟ با توجه به آمار، گویا تغییر زیادی نکرده است.

+: به نظر من، عدم حضور زنان در حوزه فناوری، هم زنان و هم مردان را به یک اندازه آزار می‌دهد. ما به این موضوع علاقه شخصی داریم. مادرم کارشناسی ارشد علوم کامپیوتر داشت، بنابراین من را زنی بزرگ کرده است که در حوزه فناوری فعال بوده است. یکی از دلایلی که من و علی شرکت code.org را راه‌اندازی کردیم این بود که این مشکل عدم تنوع را حل کنیم و با مسیر آموزشی شروع کردیم. مسلماً فرهنگ سازمانی شرکت‌ها، مسیرهای ارتقای شغلی، همگی به مشکل تنوع در استخدام منجر می‌شوند، اما مسیر آموزشی هم مهم است. اگر هشتاد درصد فارغ‌التحصیلان را مردان سفید پوست آسیایی تشکیل بدهند، ایجاد تعادل بین نیروهای کار سخت است، چون فارغ‌التحصیلانی که وارد حوزه کار می‌شوند، آنقدر عدم توازن دارند. کاری که ما انجام دادیم، شرایط دبیرستان‌ها و کلاً از کلاس اول تا دوازدهم را تغییر داده است. ما با استفاده از منابع آموزشی code.org آموزش علوم کامپیوتر را از مهد کودک یا ابتدایی شروع می‌کنیم. در حال حاضر، تعداد دانش آموزان ما 25 میلیون نفر است که بسیار بیشتر از جمعیت مهندسی نرم‌افزار کل آمریکا می‌باشد. 45 درصد این جمعیت را دختران تشکیل می‌دهند. امروزه، 12 میلیون دختر در Code.org کدنویسی می‌کنند.

مقاله پیشنهادی: اپرا وینفری، زن میلیاردر سیاه پوست چگونه موفق شد؟

برای کارآفرین شدن چه باید کرد؟

-: برای زنان و مردان و دختران و پسرانی که می‌خواهند وارد سیلیکون ولی بشوند، کارآفرینی کنند، سرمایه‌گذاری کنند و مهندس بشوند چه توصیه‌ای دارید؟

+: اولین و مهم‌ترین نکته این است که به خودتان ایمان داشته باشید. صنعت فناوری جایی است که می‌توانید از صفر شروع کنید و با توجه به استعداد و علاقه خود و سختکوشی موفق بشوید. یادگرفتن برنامه‌نویسی کامپیوتر مثل یاد گرفتن یک ورزش یا موسیقی است. هرکسی می‌تواند شروع کند و اگر برای آن وقت بگذارد، می‌تواند موفق شود.

-: من هم دوست دارم اضافه کنم حتی اگر نمی‌خواهید برنامه‌نویس بشوید، یادگیری علوم کامپیوتر، صرفنظر از کاری که می‌خواهید در حوزه فناوری انجام بدهید، می‌تواند به شما کمک کند. در این دوره زمانی، همه باید دانش پایه کامپیوتر را داشته باشند، چون راحت‌تر و بسیار لذتبخش‌تر از آن چیزی است که مردم تصور می‌کنند. این دانش می‌تواند درها را برای شما در هر حوزه‌ای، مخصوصاً فناوری باز کند.

-: هادی و علی پرتوی! خیلی ممنون هستم که به استودیوی 1.0 آمدید.