خلاصه ای از مقاله
گوگل چگونه گوگل شد؟ مردان گوگل چه مسیری را طی نمودند تا توانستند گوگل را به اینجا برسانند؟ در این مقاله مصاحبه با سرگی برین و لری پیج، مؤسسان گوگل را می خوانید.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- اهداف بنیانگذاران گوگل چه بود؟
- شکل گیری ایده ساخت موتور جستجوی گوگل
- چالشهایی که منجر به موفقیت گوگل شدند
- مروری بر زندگی سرگی برین
داستان موفقیت شرکت گوگل
در عصر اطلاعات تنها با یک سرچ ساده میتوان به اقیانوس عظیمی از اطلاعات دسترسی داشت. حتی اگر به دنبال سادهترین اطلاعات یا نکات ریز علمی باشید، موتور جستجوی گوگل در کمترین زمان ممکن مرتبطترین اطلاعات را در اختیار شما خواهد گذاشت.
این همه را مدیون مردانی هستیم که با اتکا به دانش و باور آینده برای ما رقم زدهاند. سرگی برین و لری پیج که به نام «مردان گوگل» شناخته میشوند در مصاحبهای از نحوه آشناییشان و شکلگیری گوگل میگویند. در ادامه میتوانید متن این مصاحبه قدیمی را مطالعه نمایید.
اهداف بنیانگذاران گوگل چه بود؟
+: رسالت گوگل چیست؟
سزگی برین: رسالت ما درگوگل این است که اطلاعات مفید را در تمام دنیا در دسترس همگان قرار دهیم. در حال حاضر، ایندکس ما بیش از یک میلیارد مدرک را شامل میشود. این یک منبع فوقالعاده است. در طول تاریخ، هیچوقت ممکن نبوده که در عرض چند ثانیه به اطلاعات کل دنیا دسترسی داشته باشیم.
اما الان دسترسی داریم و برای مفیدتر کردن این پروسه باید راهی برای دستیابی به چیزهایی که میخواهیم، پیدا کنیم. این دقیقاً چیزی است که ما در گوگل انجام میدهیم. امیدوارم روزی برسد که همه افراد هر نوع اطلاعاتی را که نیازدارند، سریعاً در دسترس داشته باشند.
+: افراد بسیاری همین هدف را داشتند و اما تو این کار را محقق کردی. چرا تو؟
سرگی برین: مسلماً هر کسی میتواند بگوید که بله من میخواهم ماشینی بسازم که 5 دلار قیمت داشته باشد و سرعت آن 500 مایل در ساعت باشد. خب، این عالی است.
من خوش شانس بودم که در استنفورد درس خواندم و به داده کاوی علاقه داشتم که به معنی تحلیل حجم زیادی از دادهها، کشف الگوها و روندهای بین آنها است. درست در همان زمان، در سال 95 لَری هم به استنفورد آمد و شروع به دانلود وب کرد که جالبترین نوع داده برای داده کاوی است.
ما با هم کارمان را شروع کردیم. فقط از روی کنجکاوی و به این نتیجه رسیدم که فناوری لازم برای انجام سرچهای بهتر را داریم و از آن فناوری اولیه به این مساله علاقهمند شدیم و فهمیدیم که داشتن قدرت جستجوی زیاد چه تأثیری میتواند داشته باشد. برای رسیدن به جایگاه کنونی گوگل، پیدرپی فناوری اختراع کردیم و همچنان هم برای آینده، فناوری اختراع میکنیم.
شکل گیری ایده ساخت موتور جستجوی گوگل
+: چطور نیاز به گوگل را قبل از همه دریافت کردید؟
لری پیج: خب، این یک دلیل به نفع جستجوی خالص است. چون ما از اول قصدمان ساخت یک موتور جستجو نبود. اواخر سال 1995، من شروع به جمع آوری لینکها روی وب کردم چون من و استاد راهنمایم به این نتیجه رسیده بودیم که کار خوبی است اما نمیدانستیم که دقیقاً به چه کاری میآید؟ اما خب به نظر میرسید که هیچکس به این فکر نیفتاده تا ببیند چه صفحاتی به چه صفحاتی لینک میدهند.
در علوم کامپیوتر همه عاشق نمودارهای بزرگ هستند و اینکه بگویند مثلاً 5 میلیارد یال و 2 میلیارد رأس دارد. نمودار بزرگی است! به این فکر کردم که میتوانم تز دکترا را در این مورد بنویسم و همزمان یک کار سرگرم کننده و عملی هم انجام بدهم. کاری که انگیزه زیادی به من میداد.
به هر حال، با معکوس کردن لینکها شروع کردم و به طور مثال میخواستم بفهمم که چه کسی به صفحه اصلی استنفورد لینک داده است. ده هزار نفر به صفحه استنفورد لینک داده بودند و بعد این سؤال مطرح شد که کدام یک از این صفحهها را باید نمایش داد؟
چراکه فقط ده صفحه را میشود نمایش داد و در نهایت راهی پیدا کردیم برای رتبهبندی لینکها بر اساس لینکهای دیگر.
بنیانگذاران گوگل پیشرو در ساخت موتور جستجو
-: متوجه شدیم که خیلی خوب است و میتوانیم به همان ترتیبی که انتظار داریم آنها را ببینیم. مثلاً استنفورد رتبه یک بود. میتوانستیم همه دانشگاهها را رتبهبندی کنیم و به همان ترتیبی ظاهر میشدند که انتظار داشتیم. به این نتیجه رسیدیم که کار جالب و اثر بخشی است.
باید برای سرچ از آن استفاده کنیم. به همین خاطر شروع به ساخت یک موتور جستجو کردیم و سرگی هم سریع به ما ملحق شد. اواخر 95 یا اوایل 96 بود و به کار روی بخش داده کاوی علاقمند شد. بعد از آن گفتیم باید موتورهای جستجوی بهتری بسازیم.
در آن زمان موتورهای جستجو نمیتوانستند تشخیص دهند چه صفحهای مهمتر است. مثلاً اگر استنفورد را تایپ میکردیم یک سری پیج ظاهر میشد که استنفورد را ذکر کرده بودند. مسلماً این کار نتیجه نمیداد و نمیتوانست موفق شود.
مقاله پیشنهادی: امید کردستانی ایرانی موفق گوگل
پیش بینی آینده گوگل
+: آینده گوگل چگونه خواهد بود؟
لری پیج: هوش مصنوعی نسخه نهایی گوگل خواهد بود. با آخرین نسخه موتور جستجو میتوانیم همه چیز را در مورد وب درک کنیم. میتوانید دقیقاً همان چیزی را که میخواهید پیدا کنید. گوگل هم نتیجه درست را به شما میدهد. مسلماً هوش مصنوعی است که قادر خواهد بود همه سؤالات را جواب بدهد.
چراکه تقریباً همه چیز را میشود روی وب پیدا کرد. البته ما هنوز خیلی راه داریم که به آنجا برسیم اما میتوانیم روز به روز، بیشتر به این هدف نزدیک شویم. اساساً این چیزی است که ما داریم روی آن کار میکنیم. این از لحاظ فکری بسیار مهم است. زیرا همه دادهها را داریم و اگر ایندکسمان را پرینت کنیم 70 مایل میشود.
ما همه محاسبات را انجام دادیم، 6000 کامپیوترداریم بنابراین تمامی منابع و فضای کافی برای ذخیره 100 کپی از کل وب را در اختیار داریم. در حال حاضر، مخلوطی از چیزهای مختلف را داریم، محاسبات و دادههای زیادی که قبلاً در دسترس نبودند.
از دیدگاه مهندسی و علمی، ساختن چیزهایی که بشود از آنها استفاده کرد یک کار فکری بزرگ است. انتظار دارم که این کار را به مدت زیادی انجام بدهم. از طرف دیگر من علایق زیاد دیگری هم دارم، مثلاً حمل و نقل، انرژی پایدار و همزمان هم برای تنوع یک سری چیزها را اختراع میکنم. وقت زیادی برای دنبال کردن آنها ندارم.
هدف راه موفقیت را به شما نشان میدهد
+: آیا در این سطح و در این سن کم مشکل خاصی در گوگل داشتی؟
لری پیج: به نظر من سن کم میتواند یک مشکل جدی باشد. مدیریت کارمندان را سخت میکند. شاید بیشتر از حدی که انتظار داشته باشید سخت است. یک سری موارد هستند که با گذشت زمان یاد میگیرید. مثلاً اگر برای نحوه مدیریت کارمندان بیست سال تجربه داشته باشید دیگر برای شما مشکلی ندارد.
من در این مورد تجربهای ندارم و این میتواند مشکلساز باشد. اما من این مشکل را با داشتن هدف و تصویری از آینده جبران میکنم و اینکه درک کاملی از این صنعت و هدف شرکت دارم. من سه سال قبل از شروع شرکت، دربارهاش برنامهریزی کردم.
خیلی تلاش کردیم و 24 ساعته کار میکردیم. دقیق کارها را حساب کردیم بنابراین بسیاری از جنبههای کار را کاملاً میفهمم و فکر میکنم که این میتواند کم تجربه بودنم را تا حد زیادی جبران کند.
چالشهایی که منجر به موفقیت گوگل شدند
+: تا به حال در گوگل با چه چالشهایی مواجه بودید؟
سرگی برین: یکی از چالشها ارائه سرویسی است که میلیونها نفر از آن استفاده کنند. در استنفورد ده هزار نفر از سرویس ما استفاده میکردند. در واقع، ده هزار سرچ در روز. الان 50 میلیون سرچ در روز را داریم. گسترش زیرساختها خیلی چالش برانگیز است.
از لحاظ شخصی، من الان رییس گوگل هستم و در حال حاضر 170 کارمند داریم. به نظر من مدیریت کردن کارمندان و از لحاظ عاطفی حساس بودن و یادگیری تمام مهارتهای ارتباطی و با انگیزه نگهداشتن کارمندان برای من یک چالش به شمار میرود. من از یادگیری این موارد لذت میبرم اما خب کار سختی است.
تاریخچهای از موفقیت بنیانگذار گوگل
+: چطور اینقدر سریع به اینجا رسیدی؟
لری پیج: به نظرم من خیلی خوش شانس بودم که در شرایط مساعد بزرگ شدم. پدرم استاد علوم کامپیوتر بود و همیشه از همان کودکی یک کامپیوتر در خانه داشتیم. اولین نفری بودم که در مدرسه ابتدایی تکلیفهایم را با کامپیوتر تایپ میکردم.
خیلی لذت میبردم که با کامپیوتر کار کنم، برادرم هم از کامپیوتر خوشش میآمد. بنابراین محیط زندگی من خاص بود و خیلی از مردم چنین شرایط و محیطی را نداشتند. پدرم بخش اعظم درآمدش را صرف خرید کامپیوتر میکرد و این مربوط به سال 1978 هست که من شش ساله بودم.
به نظرم بین همسن و سالهای من افراد زیادی نیستند که چنین تجربهای داشته باشند. از همان سن کم فهمیدم که به اختراع کردن علاقه دارم. خیلی زود به تکنولوژی و بعد از آن هم به تجارت علاقمند شدم.
چون فهمیدم که اختراع کردن به تنهایی فایدهای ندارد و باید اختراع را به دنیا معرفی کرد تا مردم بتوانند از آن استفاده کنند تا اختراع موثری داشته باشی.
بنابراین از 12 سالگی میدانستم که میخواهم در آینده شرکت تأسیس کنم. هیمنطور به ایدههای مختلف فکر میکردم. همیشه تعداد زیادی مجله در خانه ما پخش بود و مطالب آنها را میخواندم مثلاً در مورد علوم عامه پسند و موارد مشابه. به نظرم از همین طریق به چیزهای زیادی علاقمند شدم، به تکنولوژی و اینکه دستگاهها چطور کار میکنند.
برادرم به من یاد داد که چطور دستگاهها را باز کنم و من همه دستگاههای خانهمان را از هم باز میکردم. بله، از همین طریق علاقمند شدم به این نوع کارها و همیشه یک سری ایده داشتم درمورد اینکه چه چیزهایی را میشود ساخت و چطور باید آنها را ساخت.
مثلاً در دوران بچگی یک ماشین کارتینگ برقی ساختم. با خواندن این مجلههای کامپیوتری علاقمند شدم بدانم که اینها چطور کار میکنند. همه چیز مثل مکانیک، کاربرد مکانیک و الکترونیک. همیشه دوست داشتم وسیلههایی بسازم.
مثلاً در کالج یک پرینتر جوهر افشان با لگو ساختم چون میخواستم تصاویر خیلی بزرگ را پرینت کنم و میخواستم پوسترها را به قیمت ارزان با جوهر پرینت کنم. بنابراین با مهندسی معکوس کارتریجها و طراحی همه قسمتهای الکترونیک و مکانیکی آن را ساختم. بله، این پروژهها لذتبخش بودند و دوست داشتم آنها را انجام بدهم.
علاقه و انگیزه مشترک سرگی برین و لری پیج
+: چه چیزی به شما الهام داد که این کارها را با وجود سن کم انجام بدهید؟
سرگی برین: دوست دارم فکر کنم که جوان هستم. اما این روزها با استانداردهای سیلیکون ولی فکر کنم که پیر حساب میشوم. چون مثلاً موسسهای Napster بیست سالشان است.
به هر حال، من خیلی به کامپیوتر علاقه داشتم از همان زمان که در مدرسه ابتدایی یک کامپیوتر گرفتم و در نهایت هم دکترای علوم کامپیوتر را از استنفورد گرفتم و علاقه داشتم به این موضوع که حالا که تمامی اطلاعات دنیا آنلاین شده است چه کاری میشود با این اطلاعات انجام داد. این علاقه بود که باعث شروع گوگل شد و با لری پیج شروع کردیم.
مروری بر زندگی سرگی برین
+: چه کسی در دوران بچگی روی تو تأثیر گذاشت؟
سرگی برین: من از همان بچگی در مورد علم کنجکاو بودم همیشه به ریاضیات علاقه داشتم و همیشه از حل کردن مسائل ریاضی لذت میبردم. دو مدرک کارشناسی ریاضی و علوم کامپوتر دارم و فکر میکنم به کامپیوتر علاقمند شدم چون به آدم قدرت زیادی میدهد.
کامپیوترهای امروزی در هر ثانیه، میلیاردها عملیات انجام میدهند که اصلاً قابل تصور نیست و این بیشترین تأثیر را روی من داشت. اینکه چطور میشود از این ظرفیت استفاده کرد و چیزی مفید، فراتر از بازیهای ویدیویی و چیزهای مشابه ساخت. به یاد دارم در دوره راهنمایی، یکی از دوستان خوبم که هنوز با او در ارتباط هستم، یک کامپیوتر مکینتاش داشت، یک مدل از نوع قدیمی.
با هم مینشستیم و برنامه نویسی میکردیم. هوش مصنوعی را برنامهنویسی میکردیم که مثلاً با شما حرف بزند. یا مثلاً نیروی جاذبه را شبیه سازی میکردیم، برنامههایی که الان اسمشان OCR است را مینوشتیم که به معنی نویسهخوان نوری است. فقط برای تفریح و کنجکاوی فکری بود. این اولین باری که بود که چنین تجربهای داشتم.
+: کتابهای مورد علاقه شما چه چیزهایی بودند؟
سرگی برین: یادم هست که به کتابهای فاینمن علاقه داشتم. کتابهای اتوبیوگرافی و به موارد مشابه خیلی علاقه داشتم. به نظر میرسید که او یک زندگی فوقالعاده داشته و علاوه بر کارهای مفیدی که در حوزه خودش انجام داده، خیلی هم ذهن وسیعی داشته است.
به خاطر دارم که یک بار توضیح داده بود که میخواسته جای میکل آنژ باشد، یعنی همزمان هنرمند و دانشمند. این برای من بسیار الهام بخش بود برای داشتن یک زندگی پربار. در حوزه کامپیوتر هم کتابهای بسیاری بودند که روی من تأثیر زیادی داشتند مثل snow Crash از Neal Stephenson که واقعاً ده سال جلوتر از زمان خودش بود. میتوان گفت به شکلی آینده را پیش بینیکرده بود و برای من خیلی جالب بود.
مهاجرت سرگی برین از روسیه به آمریکا
+: آیا مهاجرت از روسیه به آمریکا در کودکی برای شما سخت بود؟
سرگی برین: زمانی که به آمریکا آمدم شش ساله بودم و لهجه داشتم. در مدرسه من را مسخره میکردند و خیلی محبوب نبودم. اما برای من مهم نبود و همیشه دوست هایی داشتم.
در کل، به نظرم زندگی در آمریکا به جای روسیه، نعمت بزرگی بوده است. سختیهایی که پدر و مادرم در آنجا میکشیدند را یادم هست و خیلی شکرگزار هستم که من را به آمریکا آوردند و باعث میشود قدر زندگیام را بدانم.
شغل ایدهآل شما باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ آزادی از المان زمان و مکان برای شغلی که انتخاب میکنید، چقدر اهمیت دارد؟ شروع بیزینسهای آنلاین آن هم در یک مارکت پلیس جهانی، یکی از شغلهای محبوب جهان است چون فرد را محدود به زمان و مکان خاصی نمیکند و زمینه کسب درآمد دلاری را فراهم میکند. جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص کسب و کار بزرگ و پرسود آمازون، پیشنهاد ما مشاهده ویدیوی معرفی این بیزینس و دنبال نمودن صفحه نتایج شگفت انگیز دوره آربی است.
پاسخ به نظر