خلاصه ای از مقاله
اگر شما در ابتدای جاده جوانی قرار دارید و میخواهید بر اساس تجربههای دیگران زندگی خود را بنا کنید، این 18 توصیه را نادیده نگیرید. به جای اینکه تمام مسیر را بپیمایید و در نهایت به این نتایج برسید، به شما توصیه میکنیم این نکات را که حاصل تجربیات دیگران است در نظر بگیرید.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- توصیههایی برای کسب موفقیت
- از اشتباه کردن نترسید
- کاری که به آن علاقه دارید را پیدا کنید
- استعدادهای خود را پرورش دهید
- ایدهها و موقعیتهای جدید را امتحان کنید
- تمرکز داشته باشید
- عقاید خود را بیان کنید
- تغییر را بپذیرید و از آن استقبال کنید
- به نظر دیگران زیاد اهمیت ندهید
- همیشه با خود و دیگران صادق باشید
- روابط خود را گسترش دهید
- با خود خلوت کنید
- زیاد سؤال بپرسید
- از منابعی استفاده کنید که به آنها دسترسی دارید
- کمتر از درآمد خود خرج کنید
- به دیگران احترام بگذارید
- کار خود را در حد اعلا انجام دهید
- سریع تصمیم بگیرید و سریع عمل کنید
- کاری کنید و کسی باشید که برای آن متولد شدهاید
توصیههایی برای کسب موفقیت
بسیاری از افرادی که در زندگی به موفقیت نرسیدهاند و حتی آنهایی که بنا به تعاریف و معیارهایی موفق شدهاند، همیشه حسرت میخورند از اینکه چرا در جوانی کسی نبود که به آنها مسیر را یاد بدهد. چرا کسی به آنها نگفت که در زندگی چه چیزی اهمیت دارد و چه چیزهایی را باید نادیده گرفت. اگر شما در ابتدای جاده جوانی قرار دارید و میخواهید بر اساس تجربههای دیگران زندگی خود را بنا کنید، این 18 توصیه را نادیده نگیرید. به جای اینکه تمام مسیر را بپیمایید و در نهایت به این نتایج برسید، به شما توصیه میکنیم این نکات را که حاصل تجربیات دیگران است در نظر بگیرید.
اشتباهات به ما درسهای زیادی میدهند. بزرگترین اشتباهی که میتوانید انجام دهید این است که بخاطر ترس از اشتباه هیچ کاری انجام ندهید. بنابراین از شک کردن به خود دست بردارید. در زندگی موقعیتهای زیادی پیش روی همه قرار میگیرد. مهم این است که چگونه این موقعیتها را شناسایی کنید و از آنها به بهترین شکل استفاده کنید. شما نمیتوانید همیشه و صددرصد مطمئن باشید که کارهایی که تصمیم به انجام آنها میگیرید به موفقیت میرسند. اکثر مواقع باید فقط آن کار را انجام دهید. صرفنظر از اینکه آن کار چه نتیجهای داشته باشد، از دو گزینه خارج نیست: شما یا موفق میشوید یا از آن چیزی یاد میگیرید و این یک موقعیت برد-برد است. به یاد داشته باشید، اگر به برنامههای خود عمل نکنید، هرگز نخواهید فهمید که چه نتیجهای خواهد داشت و همیشه در یک نقطه خواهید ماند.
بهترین توصیهای که به یک فرد 18 ساله میتوان داشت این است که انتخاب شغل را بر اساس ایدهها، اهداف و توصیههای دیگران بنا نکنید. رشتهای را انتخاب نکنید فقط به این دلیل که محبوب است یا از لحاظ آماری بیشترین درآمد را برای فارغالتحصیلانش به همراه دارد. انتخاب رشته درست تنها بر یک نکته کلیدی استوار است: عشق و علاقه شما. تا وقتی که با خودتان صادق باشید و کاری را انجام دهید که دوست دارید، میتوانید در هر کاری موفق شوید. از همه مهمتر اینکه، چند سال دیگر وقتی یک شغل را انتخاب کردید، از خود نمیپرسید که چطور قرار است من این کار را به مدت سی سال انجام دهم؟ بنابراین اگر کاری را انجام میدهید که از لحظه لحظه آن لذت میبرید، از آن دست نکشید چون شانس بزرگی برای موفقیت دارید. سخت کار کردن زمانی ارزش دارد که شما کاری انجام دهید که واقعاً به آن علاقه دارید.
مقاله پیشنهادی: رسیدن به آرزوها (2019)
هر روز زمان، انرژی و پول خود را صرف پرورش تواناییهای خود کنید. زمانی که شما روی رشد خود سرمایهگذاری میکنید، هیچ چیزی را از دست نمیدهید و در طول زمان مسیر زندگی خود را تغییر میدهید. شما نتیجه دانشتان هستید. هرچه زمان، انرژی و پول بیشتری را صرف کسب دانش کنید، کنترل بیشتری روی زندگی خود خواهید داشت.
ترس طبیعی و انسانی شما از شکست گاهی اوقات مانع از این میشود که ایدههای جدید را امتحان کنید. اما شما باید بر این ترسها غلبه کنید چون زندگی جمع همین تجربیات کوچک و منحصربهفرد است و هرچه تجربیات منحصربهفرد بیشتری داشته باشید، زندگی شما جالبتر خواهد شد. بنابراین تا آنجا که میتوانید به دنبال تجربههای جدید باشید و آنها را با افرادی که دوست دارید به اشتراک بگذارید.
ایدههای زیادی را امتحان کنید اما روی چند مورد معدود تمرکز کنید. نیازی نیست که شما در چندین حوزه مختلف به درجات عالی برسید. سختکوشی مهم است اما نباید در جهات مختلف پراکنده باشد. روی یک یا چند حوزه محدود تمرکز کنید و تواناییهای خود را در آنها به حد اعلا برسانید.
مردم از آنچه در ذهن شما میگذرد خبر ندارند پس عقیده خود را به آنها بگویید. مردم هرگز نمیدانند که شما چه احساسی دارید مگر اینکه خودتان به آنها بگویید. به عنوان مثال رئیستان برای شما افزایش حقوق در نظر نمیگیرد چون اصلاً به او چیزی نگفتهاید. در زندگی، شما باید با دیگران ارتباط برقرار کنید و اغلب مواقع هم این شمایید که باید سر صحبت را باز کنید. خیلی ساده است: باید به مردم بگویید که چه در ذهن شما میگذرد.
مقاله پیشنهادی: تقویت مهارت های ارتباطی
موقعیت کنونی شما چه خوب یا بد، در نهایت تغییر میکند. این تنها چیزی است که میتوانید از آن مطمئن باشید. بنابراین از تغییر استقبال کنید و بدانید که تغییرات هر کدام بنا به دلایلی رخ میدهند. ممکن است در ابتدا دلیل این تغییرات مشخص نباشد اما در نهایت متوجه میشوید که ارزشش را داشته است.
زمانی که شما کم سن و سال هستید ممکن است برای نظر همسالان و همکلاسیهای خود اهمیت زیادی قائل شوید و در نتیجه نظرات و اهداف خود را بر اساس عقاید آنها تغییر دهید. اما بعدها متوجه میشوید که این کار آنچنان عاقلانه نبوده است. به ویژه زمانی که میبینید اکثر افرادی که به عقیدهشان در مورد خودتان بسیار اهمیت میدادید، اکنون دیگر بخشی از زندگی شما نیستند. بنابراین تلاش کنید که عقاید دیگران مانع شما نشود مگر اینکه بخواهید در نگاه اول تأثیر زیادی روی طرف مقابل بگذارید (مثل مصاحبه شغلی). آنچه که دیگران در مورد شما میگویند یا فکر میکنند اهمیتی ندارد. آنچه که اهمیت دارد این است که خودتان چه حسی نسبت به خود دارید.
مسلماً صداقت یکی از ارزشهایی است که همه جوامع به آن باور دارند. صادق بودن در زندگی باعث میشود که شما آرامش خاطر داشته باشید که یکی از باارزشترین چیزها در زندگی است.
در دانشگاه و مراحل اولیه شغلی خود، با افراد زیادی صحبت کنید. با رئیستان، استادان، همکاران، همکلاسیها، اعضای انجمنهایی که عضوشان هستید، دانشجویانی که خارج از حلقه دوستان و هم رشتهایهای شما هستند، مشاوران شغلی، رؤسای دانشکده، دوستان دوستانتان. با همه حرف بزنید. چرا؟ جواب ساده است: شبکهسازی حرفهای. زمانی که کارفرماها قصد استخدام فردی را داشته باشند، اول از افرادی که میشناسند سؤال میکنند که آیا آنها کسی را میشناسند که مناسب آن شغل باشد؟ اگر شما شبکه حرفهای خود را زود ایجاد کنید، خیلی به نفع شما خواهد بود. در طول زمان با افراد جدیدی که از طریق شبکهتان با آنها آشنا شدهاید صحبت کنید و در نتیجه شبکه شما در طول زندگی حرفهایتان گسترش مییابد و موقعیتهای حرفهای بیشتری برای شما به وجود خواهد آمد.
هر روز حداقل ده دقیقه در سکوت با خود خلوت کنید. از این زمان برای تفکر، برنامهریزی و رویاپردازی استفاده کنید. تفکر خلاق و سازنده در سکوت و تنهایی بیشتر شکوفا میشود. شما در سکوت میتوانید صدای افکار خود را بشنوید و بر گامهای بعدی خود در زندگی تمرکز کنید.
مقاله پیشنهادی: بهترین راه خودشناسی چیست؟
بزرگترین ماجراجویی در زندگی این است که بتوانید سؤال بپرسید. گاهی اوقات در این فرایند، خود سؤال از جواب مهمتر است. پاسخها از دیگران به شما میرسند، از دنیای دانش و تاریخ و از آگاهی درون وجود خودتان. اگر شما سؤال نپرسید این پاسخها هرگز آشکار نمیشوند. بنابراین، همین که سؤال درست را بپرسید انگار که جواب را گرفتهاید.
یک فرد عادی وقتی فردی معلول را میبیند که احساس شادی عمیقی دارد متعجب میشود. چرا یک نفر با چنین محدودیتهایی میتواند تا این حد شاد باشد؟ جواب این سؤال در این نکته نهفته است که این افراد از منابعی که در اختیار دارند بهترین استفاده را میبرند. بنابراین شما نیز تلاش کنید تا استعدادهای خود را کشف کنید و با توجه به موقعیتی که در آن به سر میبرید، صرفنظر از اینکه محدودیتهای شما چقدر باشد، به دنبال خلق موقعیتهای جدید برای خود باشید.
ولخرجی نکنید. برای تحتتأثیر قرار دادن دیگران پول خود را خرج نکنید. پول خود را عاقلانه مدیریت کنید تا پول شما را کنترل نکند.
کاری کنید که دیگران نسبت به خود حس خوبی داشته باشند. در زندگی و کسبوکار، چیزهایی که میگویید زیاد مهم نیستند، بلکه اینکه حرفهای شما چه حسی را در مردم برمیانگیزد مهم است. بنابراین به بزرگترها و کوچکترها و کلاً همه احترام بگذارید. نمیتوانید افرادی که قابل احترام هستند و افرادی که قابل احترام نیستند را طبقهبندی کنید. با هر کس به همان میزان احترامی برخورد کنید که با پدربزرگ خود رفتار میکنید و با همه همان میزان صبری را پیشه کنید که با برادر دو ساله خود دارید. حمایت، راهنمایی و کمک به دیگران یکی از بزرگترین پاداشهای زندگی است. برای اینکه این پاداش را به دست بیاورید باید آنها را به بقیه بدهید.
اگر نمیخواهید کاری را به طور درست انجام دهید، انجام دادن آن هیچ فایدهای ندارد. کار خود را به بهترین نحو انجام دهید و حتی سرگرمیهای خود را نیز به بهترین شکل انجام دهید و در کل طوری رفتار کنید که به برتری مشهور شوید.
قضیه خیلی ساده است: یا شما سریع دست به عمل میزنید و از موقعیت استفاده میکنید، یا یک نفر دیگر قبل از شما این کار را انجام میدهد. شما نمیتوانید با نشستن و فکر کردن چیزی را عوض کنید یا پیشرفتی را تجربه کنید. به یاد داشته باشید که بین دانستن اینکه چطور کاری را انجام دهید و انجام دادن آن فاصله و تفاوت زیادی وجود دارد. پس دانش خود را به کار بگیرید و آن را تبدیل به عمل واقعی کنید.
شما باید از احساس قلبی خود پیروی کنید و آن کسی باشید که برای آن متولد شدهاید. برخی از ما آفریده شدهایم که موسیقیدان باشیم، یا معلم شویم و به دیگران کمک کنیم. برخی از ما باید شاعر شویم و با حرفهای خود قلب مردم را به وجد بیاوریم. برخی از ما باید کارآفرین شویم و جایی که هیچکس هیچ امیدی ندارد، رشد و موقعیت بیافرینیم. و برخی از ما آفریده شدهایم تا کاری را انجام دهیم که احساسات ما را برمی انگیزد. صرفنظر از کاری که تصمیم میگیرید در زندگی خود انجام دهید، باید در تکتک سلولهای بدن خود آن را احساس کنید. زمان خود را برای رسیدن به آرزوها و خواستههای یک فرد دیگر هدر ندهید.
مواردی که ذکر شد از جمله توصیههایی هستند که افراد باتجربه در زندگی آرزو میکنند که کاش قبلاً از آنها آگاهی داشتند و در زندگی خود به کار میگرفتند. بنابراین، برای اینکه اشتباهات دیگران را تکرار نکنید، میتوانید از تجربیات آنها استفاده کنید و به گونهای تصمیم بگیرید و زندگی کنید که کمترین حسرت را از روزهای گذشته داشته باشید.
داشتن یک ذهنیت درست برای ساخت تجربهای از زندگی که با پذیرش همه اتفاقات غیرقابل پیشبینی آن، شما را به موفقیت برساند، چهقدر برای شما حائز اهمیت است؟ اگر علاقهمند هستید در خصوص راهنمایی که شما را برای تجربه یک زندگی موفق آماده میکند، بیشتر بدانید، مطالعه مقاله معرفی دوره شگفت انگیز پاراسل زندگی را از دست ندهید.
پاسخ به نظر