آنچه در این مقاله می خوانید:

• خودتان را بهتر بشناسید
• تاثیر خودآگاهی در موفقیت
• هنر فراموش شده صحبت کردن
• راه های اجتناب از دریافت فرکانس منفی دیگران
• آیا می دانید که باید افراد منفی را از زندگیتان اخراج کنید؟
• میزان پیشرفت خود در مسیر موفقیت را بررسی کنید
• انتخاب مسیر درست برای رسیدن به موفقیت
• ساخت و تقویت روحیه لیدر شدن در خود

خودتان را بهتر بشناسید

شما چقدر خودتان را می‌شناسید و چه تعریفی از خودتان دارید؟ داشتن خودآگاهی تا چه میزان می‌تواند در زندگی به ما کمک کند؟ زمانی که شما به دنبال کسب موفقیت در زندگی هستید، مطمئناً به رشد شخصی نیاز دارید. همه ما هر روز تلاش می‌کنیم تا از لحاظ روحی و شخصیتی خود را بالاتر ببریم و به یک انسان موفق یا فردی که در رویاهای خود به آن فکر می‌کنیم، تبدیل شویم. در این مسیر علاوه بر اینکه خودمان تلاش کرده و نگرش و عادت‌های خود را می‌سازیم، رفتارهای دیگران را هم باید در نظر بگیریم. صحبت‌ها و نظرات خیلی از افراد جامعه می‌تواند برای ما از اهمیت بالایی برخوردار باشد و روی ما تأثیر بگذارد. اولین مسئله‌ای که قصد داریم آن را بررسی کنیم، تعریف درست هر شخص از سه سوال مهم است. من چه کسی هستم؟ قصد دارم به چه شخصیتی تبدیل شوم؟ ویژگی‌های درونی من چیست؟ با پاسخ دادن به تمامی این سؤالات شما می‌توانید به تعریف مشخص‌تری از خودتان دست پیدا کنید. در نتیجه زمانی که فردی با شما برخورد می‌کند، می‌دانید که آن شخص باید چه رفتاری با شما داشته باشد.

مقاله پیشنهادی: بهترین راه خودشناسی چیست؟

تاثیر خودآگاهی در موفقیت

نیاز است که یک تعریف مشخص از خودتان داشته باشید. شما می‌توانید این کار را با ساده‌ترین رفتار ممکن انجام دهید. یک کاغذ و قلم بردارید و شروع به نوشتن صفت‌ها و تمام اطلاعاتی که از خودتان دارید، نمایید. سپس یک کاغذ دیگر بردارید و درباره شخصیتی که قصد دارید به آن تبدیل شوید نیز بنویسید. در گام بعدی افرادی که در زندگی شما حضور دارند به طور قطع نظراتی درباره شما می‌دهند که نیاز است آنها را بررسی کنید تا متوجه شوید که نظرات ارائه شده تا چه حد می‌توانند مفید یا مضر باشند. پس به یک تعریف مشخص از خودتان دست پیدا کنید. اگر برای مثال شما فردی هستید که خیلی زود عصبانی می‌شوید و خودتان این را می‌دانید، آن را یادداشت کنید. شاید شما در حضور دیگران این ویژگی خود را عنوان نکنید اما در خلوتتان با خودتان صادق باشید و اگر چنین صفتی را در خود دارید آن را یادداشت کنید. اما اینکه قصد دارید به کجا برسید هم یادداشت نمایید. مثلاً قصد دارید به فرد صبوری تبدیل شوید، تصمیم‌گیری‌های بهتری داشته باشید، ریسک‌پذیرتر شوید یا تصمیم دارید مطالعه و یادگیری را دنبال کنید، همه این ویژگی‌ها را می‌توانید در شخصیت ایده‌آل خود یادداشت کنید.

هنر فراموش شده صحبت کردن

خیلی اوقات ممکن است از دیگران بخواهید که نظر خود را درباره بعضی از تصمیمات یا شاید رفتار شما عنوان کنند و به این شکل خودتان را بالاتر ببرید. اما در این روش اشکالاتی نیز وجود دارد. شاید افرادی که در زندگی شما حضور دارند فرکانس خیلی بدی داشته یا از نظر موفقیت یا شخصیت در شرایط خوبی قرار نداشته باشند. در نتیجه اگر نظری بدهند در انتها این نظر به ضرر شما تمام خواهد شد. شما باید سعی کنید به آدمی تبدیل شوید که با دیگران به شیوه‌ای صحیح حرف می‌زند. دلیل اصلی مشکلاتی که بین انسان‌ها در جامعه امروز وجود دارد این است که افراد دیگر نمی‌توانند به راحتی با یکدیگر حرف بزنند. یکی از دلایل این موضوع هم گسترش رسانه‌های اجتماعی و اینترنت است. چرا که یک روش جدید برای برقراری ارتباط ساخته شده است. در گذشته زمانی که قصد داشتید مسئله‌ای را با کسی در میان بگذارید با او برای رفتن به یک کافی‌شاپ یا رستوران قرار می‌گذاشتید و صحبت می‌کردید. اما اکنون شرایط تغییر کرده است. حتی تماس تلفنی هم صورت نمی‌گیرد و افراد تنها با ارسال پیام با یکدیگر حرف می‌زنند یا در نهایت بیشترین میزان صحبت کردن آنها با یکدیگر فرستادن فایل صوتی می‌باشد. البته تمامی این موارد به نوبه خود خوب هستند اما بدی‌هایی نیز دارند. بزرگ‌ترین مشکل این موارد این می‌باشد که ما به مرور زمان، توانایی صحبت کردن را از دست می‌دهیم. در حال حاضر هیچ کدام از افرادی که به عنوان نسل جدید شناخته می‌شوند این مهارت را در شخصیت خود ندارند. چرا که حتی برای مدت کوتاهی هم در آن دوران زندگی نکرده‌اند و این می‌تواند خیلی اتفاق بدی به‌شمار برود. پس یاد بگیرید که صحبت کنید. اگر کسی از اطرافیان یا اعضای خانواده با تصمیم شما مخالف است، سعی کنید با صحبت کردن مشکل را حل کنید.

راه های اجتناب از دریافت فرکانس منفی دیگران

حال مسئله اصلی این است که خیلی اوقات نظراتی که دیگران ارائه می‌دهند به ضرر ما و زندگی ما تمام می‌شود. برای حل این مشکل ما دو روش را به شما یاد می‌دهیم. در روش اول شما باید خیلی از مکالماتی که می‌دانید نتیجه مثبتی برای شما و زندگیتان ندارد را حذف کنید. روش دوم هم ساختن فیلترهای ذهنی برای افرادی که در حال صحبت کردن با شما هستند، می‌باشد. در نظر بگیرید که مثلاً 1000 عدد وارد ذهن شما می‌شود و شما به دنبال اعدادی که بین 60 تا 80 می‌باشند، هستید. شما باید برای خودتان یک فیلتر بسازید. در این حالت شما به خودتان می‌گویید که من باید تنها اعداد 61 تا 79 را نگه دارم. حال اگر عدد 423 هم وارد ذهن شما شد، شما به راحتی آن عدد را حذف می‌کنید و دقیقاً همان اعدادی که می‌خواهید را به‌دست می‌آورید. در سیستم‌های کامپوتری، حسابداری و آمار و داده‌ها این فرآیند وجود دارد و به همین علت است که خیلی سریع می‌توانند همه اطلاعات را بررسی نمایند. در صحبت کردن با افراد دیگر در زندگی هم دقیقاً باید همین کار را انجام داد. باید خیلی از موارد را فیلتر کنید. مثلاً اگر در حال صحبت کردن درباره پیشرفت درسی هستید، اگر فردی درباره ظاهر شما نظری را ارائه داد، آن را فیلتر کنید. نیازی نیست برخورد خیلی جدی با این فرد داشته باشید، مثلاً بگویید آیا امکانش هست که فعلاً درباره این موضوع صحبت کنیم و شما نظر خود را درباره آن عنوان کنید؟ زمانی که او نظر خود را مطرح کرد، شما می‌توانید بحث را عوض کرده یا آن منطقه را ترک نمایید.

آیا می دانید که باید افراد منفی را از زندگیتان اخراج کنید؟

پس به‌طور کلی باید هر چیزی که به ضرر شما می‌باشد را حذف یا فیلتر نمایید. برای مثال اگر در میان دوستانتان 5 نفر از آنها به ضرر شما فکر می‌کنند یا اصلاً افراد موفقی نیستید که بخواهید از آنها نظری بپرسید، به‌طور کلی آنها را از زندگی خود حذف کنید. ساخت فیلترهای ذهنی هم راه‌حل دوم است که در دوره پاراسل زندگی روی این موضوع به شدت کار شده است. به همین علت به شما توصیه می‌کنیم در این دوره شرکت کنید چرا که برای موفقیت در زندگی به دو چیز نیاز دارید، مهارت و نگرش درست. مهارت کار کردن، صحبت کردن یا دوستیابی برخی از این مهارت‌هایی می‌باشند که شما به‌دنبال به‌دست آوردن آنها هستید. اما اگر شما بهترین مهارت‌ها را هم بلد باشید اما نگرش خوبی نداشته باشید، باز هم نمی‌توانید موفق عمل کنید. عکس این فرآیند هم دقیقاً به همین شکل است. خیلی از افراد نگرش درستی دارند و به‌طور مداوم روی قانون جذب کار می‌کنند اما مهارتی ندارند و به همین علت هم موفق نمی‌شود. پس به خاطر داشته باشید که ما به این دو بال با هم نیاز داریم.

میزان پیشرفت خود در مسیر موفقیت را بررسی کنید

حال که شما تعیین نمودید، دوست دارید به چه شخصیتی تبدیل شوید و برای مثال با شرکت در دوره‌های مناسب برای رسیدن به آن شخصیت به رشد شخصیتی خود می‌پردازید، باید به سراغ مرحله بعدی بروید. پیش از هر چیز باید به شما توصیه کنیم تا آنجا که می‌توانید کتاب بخوانید. هیچ چیزی مثل کتاب خواندن نمی‌تواند در زمینه رشد شخصیتی به شما کمک کند. بعد از این مراحل لازم است هر چند وقت یکبار، میزان پیشرفت خود در مسیر مورد نظر را بررسی کنید. اگر شما برای رفتن از نقطه «الف» به نقطه «ب» از Google map استفاده می‌کنید، با وجود اینکه می‌دانید الان در مسیر قرار دارید اما هر از چند گاهی نگاهی به نقشه می‌اندازید تا مطمئن شوید که از مسیر خارج نشده‌اید. مسیر موفقیت هم به همین شکل است. هر 10 روز یکبار میزان پیشرفت خود را بررسی کنید. با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چقدر روی موضوعاتی که قصد دستیابی به آنها را داشته‌اید، کار کرده‌اید. اگر مثلاً قصد داشتید به یک انسان صبور تبدیل شوید، مشخص کنید که چند بار عصبانی شده‌اید و چند بار توانسته‌اید خودتان را کنترل کنید. متاسفانه افراد زیادی وجود دارند که با توجه به انگیزه‌ای که به‌دست آورده‌اند، یک مسیر کاری را شروع می‌کنند. انگیزه خیلی می‌تواند کمک کننده باشد اما اگر برای حرکت در مسیر اشتباهی از آن استفاده شود، نمی‌توان موفق بود.

انتخاب مسیر درست برای رسیدن به موفقیت

برخی از افراد شغلی را انتخاب می‌کنند و روزانه 15 ساعت را به آن شغل اختصاص می‌دهند و حتی اطرافیان خود را تشویق می‌کنند که ما باید تلاش کنیم تا به هدفمان برسیم. آنها حتی مدت زمان زیادی را هم تلاش می‌کنند اما به نتیجه خوبی نمی‌رسند. این فلسفه که اگر شما در حال اختراع لامپ هستید، هزاران بار هم شکست بخورید، ایرادی ندارد کاملاً با این مسئله متفاوت است. متاسفانه برداشت این افراد از این فلسفه اشتباه است. اگر شما راهی را به اشتباه می‌روید، حتی اگر روزی هزاران ساعت هم برای آن تلاش کنید، هیچ چیزی به دست نمی‌آورید. پس حواستان باشد که در چه مسیری در حال تلاش هستید. ما انسان‌ها اگر یاد بگیریم قبل از شروع یک کار مشخص و تلاش بسیار برای رسیدن به آن کمی فکر کنیم، شاید خیلی از کارهای زندگی خود را حذف کنیم. قانون 8020 دقیقاً به همین نکته اشاره دارد. شاید 80 درصد تلاش‌هایی که می‌کنیم بی‌فایده باشد. شاید بتوان با 20 درصد کار مفید، تمام آن 80 درصد را جبران کنیم. پس حواستان باشد که هر روز پیش از شروع روزتان زمانی را با خودتان خلوت کنید و به این فکر کنید که باید چه کاری انجام دهید. در سکوت و در جایی که به شما آرامش می‌دهد، مدیتیشن انجام دهید و فکر کنید که واقعاً می‌خواهید چه کاری را انجام دهید و آن کار چقدر برای زندگیتان مفید است. زمانی که شما به کتابخانه می‌روید، میلیون‌ها کتاب در آنجا وجود دارد. آیا شما باید تمام آنها را مطالعه نمایید؟ مطمئناً جواب منفی است. قرار نیست شما به یک دایره‌المعارف تبدیل شوید، تنها قرار است در مسیری که پیش می‌روید موفق باشید.

مقاله پیشنهادی: تاثیر رشد فردی در رسیدن به موفقیت

ساخت و تقویت روحیه لیدر شدن در خود

در آخر، مسئله مهم تبدیل شدن به یک لیدر و رهبر است. شاید بگویید من شغل کاملا متفاوتی دارم و دوست ندارم به دیگران بگویم که چه کاری انجام بدهند یا چه کارهایی انجام ندهند، اما این کار لازم است. فقط پیش از اینکه به رهبر یک جامعه یا گروه تبدیل شوید باید رهبر خودتان باشید. آیا شما کسی هستید که می‌تواند خود را کنترل کند؟ تصور کنید شما یک ربات با قابلیت‌های بسیار بالایی هستید که روزانه هزاران کار را انجام می‌دهید. غذا می‌خورید، فکر می‌کنید، استراحت می‌کنید، صحبت می‌کنید یا هزاران کار دیگر. به این فکر کنید که شما مدیر این سیستم هزار تکه‌ای هستید و از خودتان بپرسید که آیا می‌توانید به خوبی تصمیم‌گیری کنید و خودتان را کنترل کنید یا از این نظر مشکل دارید؟ اگر فردی هستید که سیگار می‌کشد، آیا می‌توانید خودتان را کنترل کنید که دیگر این کار را تکرار نکنید؟ بررسی کنید که کنترل این سیستم کاملاً در دست شما است یا خیلی موارد دیگر وجود دارد که این سیستم را رو به جلو می‌برند. یاد بگیرید که روحیه رهبر شدن را در خودتان ایجاد کنید. خیلی‌ از افراد می‌گویند که نیازی نیست دنیا پر از آدم‌هایی باشد که موفق هستند. این طرز فکر اشتباه است. همه ما باید مهارت رهبری را یاد بگیریم و حتی کتاب‌ها مربوط به آن را بخوانیم تا بتوانیم خودمان را کنترل کنیم. زمانی که شما بتوانید رهبر خودتان باشید و خود را به سمت ایده‌آل‌های خود هدایت کنید، مطمئن باشید که می‌توانید موفق باشید. این احساس آنقدر لذت‌بخش است که از یک جایی به بعد تصمیم می‌گیرید دیگران را هم تغییر دهید.