خلاصه ای از مقاله
زمانی که شما به یک رهبر یا مدیر تبدیل میشوید، مسئولیتهایتان نسبت به گذشته بسیار تغییر میکنند. باید بدانید که شغلتان عوض شده است و شما باید به منظور کارآمدتر بودن، مهارتهای بیشتری را یاد بگیرید. اگر این کار را انجام ندهید، ممکن است نتوانید وظایف مدیریتی خود را به خوبی انجام دهید.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- درگیر نشدن در کارهای کارمندان
- استخدامهای عجولانه هم یک اشتباه مدیریتی است
- عدم درک درست از نقش مدیریتی
عدم ارائه نظرات سازنده به کارمندان
عدم بازخورد در کار چه تاثیری بر بازدهی کار کارمندان دارد؟ دیوید یک نماینده فروش بسیار با استعداد بود اما در زمینه پاسخ دهی به تلفن مشتریان به شیوهای غیرحرفهای رفتار میکرد. رئیس او از این امر آگاهی داشت، اما برای اینکه این اشتباه او را گوشزد کند تا زمان بررسی عملکرد او صبر کرد. متاسفانه تا زمانی که او نسبت به این مسئله آگاه نشده بود، مشتریان بالقوه را از دست میداد.
طبق یک نظرسنجی انجام شده توسط شرکت Ken Blanchard از 1400 مدیرعامل، رایجترین اشتباهی که در میان مدیران وجود دارد، عدم ارائه بازخورد است. زمانی که شما نظر خود را سریعاً عنوان نمیکنید، فرصت لازم برای بهتر نمودن عملکرد را از آن میگیرید. برای اجتناب از این اشتباه، باید یاد بگیرید که چگونه هر از چند گاهی نظرات خود را به تیم کاری خود ارائه دهید.
برنامه ریزی نامناسب
زمانی که شما مدیر یا رهبر یک گروه هستید، خیلی راحت میتوانید آنقدر خود را با کارهای مختلف درگیر کنید که زمانی برای گروه کاری خود نداشته باشید. شما باید بدانید که حتی اگر پروژههای مختلفی دارید که باید آنها را به اتمام برسانید، باز هم کارمندانتان در اولویت هستند. بدون حضور شما در زمانی که به شما نیاز است، کارمندان شما نمیدانند که باید چه کاری انجام دهند. به علاوه آنها حمایت و پشتیبانی لازم برای دستیابی به اهداف را نیز نخواهند داشت. هرگز زمان مختص کارمندان را از برنامه زمانی خود حذف نکنید.
باید یاد بگیرید که به صحبتهای افراد تیم خود گوش دهید. هوش عاطفی خود را تقویت نمایید تا بتوانید بیشتر با تیم خود و نیازهای آنها آشنا شوید. همیشه باید یک زمان مشخص برای پاسخگویی به آنها داشته باشید تا آنها این موضوع را متوجه شوند که در چه زمانی میتوانند برای کمک گرفتن نزد شما بیایند. همچنین شما میتوانید از مدیریت راه رفتن در اطراف نیز استفاده کنید. به کمک این روش میتوانید همیشه با کارکنان خود در ارتباط باشید. زمانی که شما در نقش یک مدیر یا رهبر قرار گرفتهاید، باید اولویت خود را کارکنان خود قرار دهید. این دقیقاً تمام چیزی است که باید درباره داشتن یک رهبری موفق بدانید.
درگیر نشدن در کارهای کارمندان
تصور کنید که یکی کارکنان شما یک پروژه را به اتمام رسانده است. متاسفانه به دلیل اینکه شما در طول مدت زمانی که به این کار مشغول بوده است با او در ارتباط نبودهاید، او مشخصات پروژه را به خوبی متوجه نشده است. او پروژه را به شکل اشتباهی تمام کرده است و حال شما با مشتریای رو به رو هستید که از این اتفاق به شدت عصبانی است. خیلی از مدیران از مدیریت خود اجتناب میکنند. نکتهای که باید بدانید این است که بهترین روش مدیریتی، رعایت تعادل در کار است.
صمیمیت بیش از اندازه با کارمندان
اکثر ما به عنوان یک مدیر دوست داریم که با کارکنان خود روابط دوستانهای داشته باشیم. کارکنان هم دوست دارند برای مدیرانی کار کنند که میتوانند با آنها راحتتر ارتباط برقرار کنند. با این حال گاهی نیاز است که شما در خصوص افراد تیم خود تصمیمات سختی را اتخاذ کنید. گاهی نیز افراد وسوسه میشوند که از این روابط خوب به نفع خودشان استفاده کنند.
البته این اصلاً به این معنا نیست که شما نمیتوانید با کارکنان خود ارتباط برقرار کنید. اما نیاز است که میان دوست بودن با آنها و رئیس بودن خود تعادل برقرار کنید. از سوی دیگر نیز باید مرزبندیهای واضح و روشنی نیز داشته باشید. بدین ترتیب اعضای تیم کاری شما نمیتوانند از رابطه خود با شما سوءاستفاده کنند.
بیان نکردن اهداف
زمانی که کارکنان شما اهداف مشخصی نداشته باشند، در طول روز احساس سرخوردگی میکنند. اگر هیچ ایدهای برای کار خود نداشته باشند یا نتوانند درک کنند که کار آنها چه معنایی دارد، دیگر نمیتوانند به شکل کارآمدی رفتار کنند. همچنین نمیتوانند فرآیندهای کاری خود را به شکل مؤثری اولویتبندی کنند و در نتیجه آن پروژهها و وظایف محوله به شکل اشتباهی به اتمام میرسند.
با هدفگذاری هوشمندانه میتوانید از چنین اشتباهاتی جلوگیری کنید. برای تمامی اعضای تیم خود یک چارت تیمی تهیه کنید که در آن هدفگذاری برای هر فرد قرار داده شود. همچنین منابع مورد تأیید را نیز برای آنها مشخص نمایید. همچنین میتوانید از اصول مدیریتی به عنوان اهداف خود استفاده نمایید تا اهداف تیم را با مأموریت سازمان تطبیق دهید.
درک اشتباه از انگیزهها
آیا می دانید که در حقیقت چه چیزی به کارکنان شما انگیزه میدهد؟ اجازه دهید کمی شما را راهنمایی کنیم. خوشبختانه فقط پول نیست. اشتباهی که بسیاری از رهبران مرتکب میشوند این است که تصور میکنند کارمندان آنها تنها به خاطر حقوق ماهیانه است که کار میکنند. با این حال لازم است بدانید که این که انگیزه آنها تنها این مسئله باشد، کاملاً بعید است.
مثلاً یک راه انگیزه دادن به برخی از کارمندان این است که به آنها اجازه دهید ساعات کاری انعطاف پذیر داشته باشند. شاید هم یک دسته دیگر از افراد با فاکتورهایی مثل دستیابی به مدارج بالاتر، گرفتن مسئولیتهای بیشتر، ستایش یا حس وفاداری انگیزه پیدا کنند.
استخدامهای عجولانه هم یک اشتباه مدیریتی است
زمانی که تیم شما قرار است در سطح بالایی فعالیت کند، باید تعداد کارمندان شما کافی باشد. اما اینکه یک سمت شغلی را خیلی سریع به کسی محول کنید، یک اشتباه فاجعه آمیز است. استخدام عجولانه میتواند به استخدام افراد اشتباه منجر شود، افراد ناسازگار، ناکارآمد و کسانی که اثربخشی ندارند. همچنین ممکن است آنها به آموزشهای بیشتر نیاز داشته و با ناکارآمدی خود باعث شوند کیفیت عملکرد سایر افراد گروه نیز افت پیدا کند. با استخدام یک کارمند اشتباه، با توجه به عملکرد ضعیف این افراد، شما زمان و منابع ارزشمند خود را از دست میدهید. اتفاق بدتر این است که اعضای دیگر تیم نیز به دلیل اینکه مجبور هستند کم کاری این افراد را جبران کنند، دچار استرس و سرخوردگی میشوند.
داشتن الگوهای غلط رفتاری
اگر شما در طول مدت زمان کاری، به تلفنهای شخصی خود پاسخ میدهید یا پشت سر مدیر ارشد خود حرف میزنید، آیا میتوانید انتظار داشته باشید که کارمندان شما این کار را انجام ندهند؟ احتمالاً نه! به عنوان یک رهبر، شما باید نقش یک الگو را برای اعضای تیم خود ایفا کنید. این به این معناست که اگر آنها مجبور هستند تا دیر وقت کار کنند، شما هم در طول این مدت برای کمک کردن در کنار آنها باشید. یا اگر سازمان شما قانون گذاشته است که هیچ کس اجازه ندارد پشت میز خود چیزی بخورد، شما الگوی آنها باشید و هر روز برای صرف ناهار به اتاق استراحت بروید.
در مورد بحث نگرشی نیز همین مورد صادق است. اگر شما بیشتر اوقات منفی هستید، نمیتوانید از تیم خود انتظار داشته باشید که منفی نباشند. بنابراین به یاد داشته باشید که تیم شما همیشه در حال رصد رفتارهای شما است. اگر میخواهید به رفتار آنها شکل درستی دهید، باید این کار را از خودتان آغاز کنید. آنها نیز شما را دنبال خواهند کرد.
عدم تقسیم وظایف
برخی از مدیران اعتقاد دارند که هیچ کس به غیر از خودشان نمیتواند کارهای کلیدی را به درستی انجام دهد. به همین دلیل تقسیم وظایف نمیکنند. این کار میتواند به مشکلات بزرگی در کار منجر شود و کار به کندی پیش برود. به همین دلیل آنها دچار استرس و نگرانی خواهند شد.
تقسیم وظایف نیاز به تلاش زیادی دارد و اینکه به اعضای تیم خود اعتماد کنید، کار سختی است. اما اگر این کار را انجام ندهید، هرگز نمیتوانید روی مسؤلیتهای اصلی و عمده خود، متمرکز شوید. علاوه بر این، شما نمیتوانید تیم خود را به منظور کاهش فشار وارده بر خودتان گسترش دهید.
عدم درک درست از نقش مدیریتی
زمانی که شما به یک رهبر یا مدیر تبدیل میشوید، مسئولیتهایتان نسبت به گذشته بسیار تغییر میکنند. باید بدانید که شغلتان عوض شده است و شما باید به منظور کارآمدتر بودن، مهارتهای بیشتری را یاد بگیرید. اگر این کار را انجام ندهید، ممکن است نتوانید وظایف مدیریتی خود را به خوبی انجام دهید.
داشتن یک ذهنیت درست برای ساخت تجربهای از زندگی که با پذیرش همه اتفاقات غیرقابل پیشبینی آن، شما را به موفقیت برساند، چهقدر برای شما حائز اهمیت است؟ اگر علاقهمند هستید در خصوص راهنمایی که شما را برای تجربه یک زندگی موفق آماده میکند، بیشتر بدانید، مطالعه مقاله معرفی دوره شگفت انگیز پاراسل زندگی را از دست ندهید.
پاسخ به نظر