خلاصه ای از مقاله:
در این مقاله، بخش دوم مصاحبه با جان پل دوجوریا کارآفرین و میلیاردر معروف را میخوانید. وی در این جا تعریف خود از موفقیت و خوشبختی میپردازد و این که مدیریت فردی و مدیریت زمان چه تاثیر شگرفی بر پیشرفت یک نفر میتواند به جا بگذارد.
آنچه در این مقاله میخوانید:
- مفهوم واقعی موفقیت و خوشبختی چیست؟
- راز موفقیت در کار چیست؟
- از ایدههای دیگران در کار خود استقبال کنید
- خوب گوش دادن بزرگترین هنر جان پول دوجوریا در زندگی
- بهترین روش مدیریت زمان
مفهوم واقعی موفقیت و خوشبختی چیست؟
-: عالی است. معنی موفقیت و خوشبختی برای شما چیست؟ نظر شما در این باره چیست؟
+: موفقیت برخلاف باور بسیاری از مردم، به معنی داشتن پول زیاد نیست. بسیاری از مردم به این موضوع عقیده دارند. موفقیت یعنی چهقدر کار خود را خوب انجام میدهید و این که تا چه زمان به خوب بودن ادامه میدهید. مهارت داشتن در یک کار، یعنی این که یک کاری را خوب انجام بدهید و در طول زمان هم همانقدر خوب باقی بمانید و بتوانید از آن نقطه رشد کنید. این که بدانید موفقیتی که با دیگران سهیم نشوید شکست است. حتی یک نظافتچی هم میتواند بسیار موفق باشد.
راز موفقیت در کار چیست؟
یک ماجرا را تعریف کنم. من از هفت سالگی همیشه کار کردم. روزنامه تحویل میدادم. در یازده سالگی و کل دبیرستان. مدتی در Stuart’s Cleaners کار میکردم. زمین را جارو میکردم، پردهها را آویزان میکردم. بعد از مدرسه و شنبهها هم کار میکردم. استوارت خیلی خسیس بود و ساعتی یک دلار و 25 سنت به من میداد، چون مجبور بود وگرنه 75 سنت میداد. به هر حال، یک روز بعد از مدرسه من را صدا زد وگفت: «جانی بیا اینجا. دیشب داشتم کار میکردم رفتم به اتاقم تا چند دقیقه روی تختم دراز بکشم. ساعتم را در آوردم، میخواستم بگذارم روی میز که افتاد روی زمین. رفتم پایین تا ساعتم را بردارم. زیر تخت را نگاه کردم، هیچ گرد و خاکی نبود. تخت را حرکت دادم، هیچ گرد و خاکی نبود، پشت کابینت را نگاه کردم، گرد و خاک نبود. زیر فرش را نگاه کردم، گرد و خاک نبود. تو به شکلی اینجا را تمیز کردی که انگار هر دقیقه تو را زیر نظر داشتهام.» گفتم: «استوارت این شغل من است. تو من را استخدام کردی تا این کار را برایت انجام بدهم. مادرم به من یاد داده چطور تمیزکاری کنم. این کار را خوب بلد هستم. کار من این است تا آنجا که میتوانم خوب کار کنم، چه تو به من بگویی چه نگویی.» او آنقدر تحتتأثیر قرار گرفته بود که گفت: «جان، من حقوق تو را 25 سنت در ساعت افزایش میدهم و به یک دلار و پنجاه سنت تبدیل میکنم.»
مقاله پیشنهادی: رمز موفقیت یک کارآفرین
خدای من! این که استوارت چنین کاری انجام بدهد، برای من مثل برنده شدن جایزه اسکار بود. اما درسی که من اینجا گرفتم این بود: فرقی نمیکند برای خودتان کار کنید یا دیگری، کارتان را به شکلی انجام بدهید که گویا مافوقتان دارد هر دقیقه شما را نگاه میکند. این کار برای مردم سخت است، اما اگر به آن عمل کنید، عملکردتان خیلی خوب میشود. من یک بار یک خدمتکار داشتم که 66 ساله بود و کارش را خیلی خوب انجام میداد. یک بار به او گفتم: «دینی دیگر برو به خانه.» گفت: «نه آقا، میخواهم همینجا بمانم.» گفتم: «میتوانی به مدت 2 ساعت و نیم، برنامههای تلویزیونی مکزیکی ببینی. میدانم که دوست داری.» گفت: «نه آقا. من 66 سال سن دارم. فکر میکنید میخواهم وقتم را با تماشای تلویزیون هدر بدهم؟ اگر یک جایی را پیدا کنم که یادم رفته باشد، گردگیری کنم، خیلی حس بهتر و کارآمدتری دارم. میروم که دوباره به خانه یک نگاهی بیندازم.» او واقعاً داشت راست میگفت. او عاشق کار و کارفرمایش بود. این یعنی موفقیت.
از ایدههای دیگران در کار خود استقبال کنید
-: این خیلی عالی است. منظورم این است که داشتن این سیستم عملکردی، مسیر آینده شما را هموار کرد.
+: از اقرار به اشتباهات خود نترسید. خیلی از کارمندانم پیش من میآیند و میگویند: «جان! این جای کار خیلی خوب است، اما اگر اینطور بود، خیلی بهتر میشد. این پیشنهادات را بپذیرید. مغرور نباشید. بگویید: «بله، ایدهات بد نیست. ایده من که بهترین ایده در دنیا نیست.» این کار به شما کمک میکند تا رشد کنید.
مقاله پیشنهادی: پذیرش اشتباهات گامی به سوی موفقیت
خوب گوش دادن بزرگترین هنر جان پول دوجوریا در زندگی
-: به نظر خودتان، در چه کارهایی واقعاً مهارت دارید و در چه کارهای اصلاً مهارت ندارید؟ آیا به آن فکر میکنید؟
+: به آن فکر نمیکنم، اما به نظر من، چیزی که در آن خیلی مهارت دارم این است که آنقدر در زندگی خود خوششانس بودم که بتوانم به حرفهای دیگران با دقت گوش بدهم. این که واقعاً به آنها گوش بدهم، فرقی هم نمیکند چه بگویند و به فکر این نباشم که میخواهم بعد از آن چه بگویم؟ کسب این مهارت کمی طول کشید، اما به نظر خودم در این زمینه، خیلی مهارت دارم. مهارت دیگر من، مهربان بودن با مردم است. من واقعاً به مهربانی اعتقاد دارم. مثلاً اگر مردم روز بدی را داشتهاند یا کارهای احمقانه انجام میدهند، سعی کنید که نتیجه نهایی را با مهربانی مدیریت کنید. اگر همه همین کار را انجام میدادند، دیگر در دنیا جنگی نبود و همه از همدیگر مراقبت میکردند.
-: خیلی عالی است. مسلماً شما توانستید یاد بگیرید که چهطور تیمسازی کنید، به آنها انگیزه و رشد بدهید. مشخص است که خوب میدانید چطور ساختارهای مدیریتی را ایجاد کنید. به نظر من، همه اینها از مدیریت فردی سرچشمه میگیرد. مسلم است که شما میدانید چطور خودتان را مدیریت کنید. آیا میتوانید در این مورد صحبت کنید؟ این که چطور خودتان را کنترل میکنید؟ مطمئناً خیلی وقتها منحرف شدید. اما چطور از این تجربیات یاد گرفتید؟ نظر شما در مورد مدیریت فردی چیست؟
مقاله پیشنهادی: 9 راه برای ارتقا مهارت های مدیریت تیمی و افزایش عملکرد کارکنان
بهترین روش مدیریت زمان
همه ما منحرف میشویم. مدیریت فردی. بگذارید مثالی از نیروی دریایی آمریکا بزنم. اگر لباس میخواهید، خودتان باید لباسهایتان را تا کنید. باید کمدتان را مدیریت کنید و زمانتان را هم باید مدیریت کنید. یعنی مدیریت خودتان و زمانتان را در دست بگیرید. اگر نتوانید خودتان و وقتی که دارید را مدیریت کنید، آخر روز خسته و سردرگم هستید. همزمان باید به سه تماس جواب بدهید و باید کارهای دیگری را هم مدیریت کنید. شما با این سبک مدیر نمیشوید. شما باید اول وقت خودتان را مدیریت کنید. این که چطور زمانتان را تقسیم کنید. چه مقدار از زمان خود را به خانوادهتان و یا خودتان اختصاص بدهید. خیلی مهم است که زمانی را به خودتان اختصاص بدهید. بسیاری از مردم، به ویژه کارآفرینهای تازه کار، این موضوع را فراموش میکنند. از صبح تا شب کار میکنند و وقتی برای خودشان ندارند. وقت هم مثل پول است. وقتی شما پول در میآورید، فرقی نمیکند برای کس دیگری کار کنید یا خودتان، اولین کاری که با پولتان میکنید چیست؟ بیشتر مردم، اول صورت حسابها را پرداخت میکنند. بعد با بقیه پولشان کارهای دیگری انجام میدهند. اما یک فلسفه دیگر این است که به خاطر کاری که انجام دادید، به خودتان پول بدهید. اول به خودتان پول بدهید. حتی اگر فقط 5 درصد درآمدتان باشد. اول از همه بردارید و بگدارید داخل حساب پسانداز یا هر جای دیگر. فقط اول به خودتان پول بدهید. اگر ده درصد زیاد است، پنج درصد بردارید. باور کنید بقیه پول به خوبی و درستی خرج میشود. اول از همه از خودتان مراقبت کنید. این بخشی از مدیریت فردی است.
بعد برای خودتان وقت بگذارید. همچنین سعی کنید که برای خودتان وقت پیدا کنید. من پنج دقیقه در صبح را برای خودم وقت میگذارم. وقتی از خواب بیدار میشوم، کارهایی که همه بعد از بیدار شدن انجام میدهند را انجام میدهم. بعد دوباره به تخت برمیگردم و سعی میکنم ذهنم را خالی کنم. مثلاً فرض کنید که در این اتاق هستم، به سقف نگاه میکنم، به دیوارها نگاه میکنم، فقط سعی میکنم در لحظه حال زندگی کنم. بعد با خودم جملهای میگویم: «ای آفریننده جانها، به خاطر تمام نعمتها از تو تشکر میکنم.» نعمتهایی که به من کمک میکنند دنیا را جای بهتری بسازم. تلاش کنید که بهطور کامل در لحظه حال باشید. من به کارهای امروز خود فکر نمیکنم، به قرار ملاقاتم فکر نمیکنم، فقط در حال باشید. وقتی بلند میشوید، ذهنتان روشنتر و منظمتر است.
تا به حال به خرید محصولات فیزیکی از کارخانههای چینی با قیمت بسیار مناسب و فروش آن در یک مارکت پلیس بزرگ و جهانی مانند آمازون فکر کردهاید؟ بیزینسی که با آزادی از المان زمان و مکان مسیر یک کسب درآمد 24 ساعته و دلاری را برای شما فراهم میکند. هر چند کار آسانی به نظر نمیرسد اما اگر راهنمای جامع و گامبهگام در این خصوص وجود داشته باشد، مسیر خیلی آسانتر و سریعتر طی میشود. تماشای ویدیوهای معرفی کسبوکار آمازون شاید نقطه عطف زندگی و کسبوکار شما باشد. پس این پیشنهاد را از دست ندهید.
پاسخ به نظر