جهت مشاهده کامل ویدئو و کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید
خلاصه ای از مقاله
اگر بیزوس نمیتوانست از طریق آمازون به درآمد و سرمایه خوبی دست پیدا کند، شاید اینکه بتواند به رویای خود جامعه عمل بپوشاند برای او یک امر غیرممکن باقی میماند. جف بیزوس با دیوید روبنشتان در این زمینه گفتگویی را انجام داده است. در این مقاله به صحبتهای جف درباره این شرکت و اهدافی که در برنامه کاری خود قرار دادهاند، اشاره خواهد شد.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- سفر به فضا با آمازون
- سرمایه گذاری های جف بیزوس در Blue Origin
- میراث ارزشمند جف بیزوس
- ایجاد امکان سفر فضایی توسط شرکت تازه تأسیس مدیر آمازون
سفر به فضا با آمازون
جف بیزوس مدیر و مؤسس کمپانی آمازون بعد از راه اندازی موفق این شرکت، کسب و کارهای دیگری مثل خرید واشنگتن پست یا راه اندازی Blue Origin را در دستور کار خود قرار داد. Blue Origin در سال 2000 کار خود را شروع کرد و هدف آن ارائه امکان سفر فضایی به مشتریان خود است. در حقیقت این شرکت آمازون بود که امکان راه اندازی چنین شرکتی را برای مؤسس خود فراهم کرد.
اگر بیزوس نمیتوانست از طریق آمازون به درآمد و سرمایه خوبی دست پیدا کند، شاید اینکه بتواند به رویای خود جامعه عمل بپوشاند برای او یک امر غیرممکن باقی میماند. جف بیزوس با دیوید روبنشتان در این زمینه گفتگویی را انجام داده است. در این مقاله به صحبتهای جف درباره این شرکت و اهدافی که در برنامه کاری خود قرار دادهاند، اشاره خواهد شد.
سرمایه گذاری های جف بیزوس در Blue Origin
دیوید: «یکی از علایق شما علاوه بر آمازون، فضا و سفرهای فضایی میباشد. مشخصاً Blue Origin یک مثال در این زمینه است. شما Blue Origin را به صورت محرمانه راه اندازی نمودید و سپس آن را بعد از مدتی عمومی کردید. شما هر سال، چند میلیون دلار از سرمایه شخصی خود را صرف آن میکنید.»
جف: «بله، سال آینده نیز برای اولین بار قرار است این سرمایه گذاری بیشتر نیز شود.»
دیوید: «هدف شما از این کار چیست؟ آیا قرار است مردم را به فضا بفرستید؟ هدف شما دقیقاً چیست؟»
جف: «این مهمترین کاری است که من در حال انجام آن میباشم. خیلی به آن اعتقاد دارم و دلیل آن ساده است. زمین بهترین سیاره است. ما سیستمهای رباتیک به سیارههای دیگر فرستادیم. پس باور کنید زمین سیاره خوبی برای زندگی کردن است. دوستانم به من میگویند که میخواهند به مریخ بروند. من در جواب آنها میگویم که اول، یک سال روی قله اورست زندگی کنید بعد به مریخ بروید. چرا که اورست در مقایسه با مریخ بهشت است. ما به عنوان یک گونه حیات، در نهایت موفق شدیم که بر این سیاره پر ارزش اثر بگذاریم و به مدت هزاران سال زمین واقعاً بزرگ بود و انسان واقعاً کوچک. این موضوع دیگر واقعیت ندارد. ما همینطور که پیش میرویم، با انتخابهای جدیدی نیز رو به رو میشویم. باید تصمیم بگیریم که آیا میخواهیم به یک تمدن ایستا برسیم یا نه؟ این اتفاق امکان پذیر است و یک انتخاب کاملاً به جا میباشد. به این معنی که باید رشد جمعیت و مصرف سرانه انرژی را محدود کنیم. مردم نمیدانند که روزانه چقدر انرژی مصرف میکنند. این کار بسیار انرژی بر است.
-: آیا میخواهید که برای نوهها و نوادگان شما هم شرایط به همین شکل باشد؟ من میخواهم که نوادگانم نسبت به من، به انرژی سرانه بیشتری دسترسی داشته باشند. همچنین میخواهم که دیگر بحث کنترل جمعیت مطرح نشود و دوست دارم جمعیت منظومه شمسی یک تریلیون نفر باشد. در این صورت، هزاران انیشتین و هزاران موتسارت خواهیم داشت. اما ما فرصت زیادی نداریم. مشکلات زیادی بر سر راه ما قرار خواهد گرفت. چرا که برای اولین بار در تاریخ هزاران ساله تمدن بشر، علیرغم اینکه ما در مقایسه با زمین، بزرگ نیستیم، اما میتوانیم این مشکل را برطرف کنیم. فقط یک راه حل وجود دارد و آن نقل مکان به نقاط دیگر منظومه شمسی است. نقش من این است که وسایل نقلیه فضایی را بسازم که قابل استفاده مجدد باشند. این قسمت سخت کار است. کمپانی آمازون، توانست این پروژه را تنها با سرمایه یک میلیون دلار شروع کند. البته من این شانس را داشتم که از خدمات کارت اعتباری استفاده نمایم. همچنین من از خدمات حمل و نقل و تحویل کالا نیز استفاده کردهام. از شبکههای مخابراتی موجود برای اتصال مردم به سرورهای ما نیز استفاده شده است. در صورت نبود این خدمات، من مجبور بودم تمامی آنها را خودم ایجاد نمایم. اما آنها قبلاً ایجاد شدهاند و من توانستم از آنها استفاده نمایم. مثلاً فیسبوک را در نظر بگیرید: دو جوان در خوابگاه دانشجویی در کمتر از دو دهه توانستند این شرکت را راه اندازی نمایند. اما در خصوص فضا این امکان وجود ندارد. دو جوان در اتاق خواب خود، نمیتوانند یک شرکت فضایی هر چند کوچک را راه بیندازند. چرا که هزینه این کار بسیار بالا است. بنابراین من میخواهم زیرساختهای فضایی ایجاد کنم تا نسلهای بعد بتوانند از این زیرساختها استفاده نمایند. دقیقاً به همان شکلی که من از UPX و Fedex برای ساختن شرکت آمازون استفاده کردهام. هدف Blue origin دقیقاً همین است.»
میراث ارزشمند جف بیزوس
+ «آیا شما میخواهید این کار میراث شما و آمازون باشد؟ دوست دارید میراث شما چه چیزی باشد؟»
- «پیرترین مرد جهان. این یک جمله معروف است که من خیلی آن را دوست دارم. اما واقعیت این است که هر اتفاقی هم که بیفتد من به آن افتخار میکنم. من به شکلی زندگی میکنم که زمانی که در خلوت خودم به زندگی که داشتهام فکر میکنم، تا آنجا که امکانش وجود داشته باشد، حسرتی نداشته باشم. من نمیدانم که میراثم چه چیزی خواهد بود و حتی نمیخواهم خیلی به آن فکر کنم.»
+ «آیا این قصد را دارید که در یک زمانی بخشی از ثروت خود را ببخشید؟»
- «بله. این کار را انجام میدهم اما نمیدانم که چه میزان از آن را میخواهم ببخشم. اما این تصمیم را دارم که مبلغ زیادی را به شیوهای غیرانتفاعی ببخشم. قصد دارم مبلغ زیادی را سرمایه گذاری کنم. یک سرمایه گذار عاقل میگوید که blue origin سرمایه گذاری منطقی نمیباشد. اما به نظر من خیلی مهم است. اگر نتوانم Blue origin را تجاری کنم، در آینده نه چندان نزدیک آن را به غیرانتفاعی تبدیل میکنم. اما این هدف من نیست. من میخواهم Blue origin مثل UPX و FEdex موفق باشد.»
مقاله پیشنهادی: رویاهای جف بزوس برای سفر به فضا
اهمیت احترام به خانواده از نظر جف بیزوس
+ «چقد با همسر خود صمیمی میباشید؟ تا کنون درباره او حرف نزدهاید.»
- «بله. ما در شرکت D.E.Shaw.Co با هم آشنا شدیم. سه ماه با هم بیرون میرفتیم و بعد از آن با یکدیگر نامزد کردیم. سه ماه نامزد بودیم و در نهایت ازدواج کردیم. از آشنایی تا ازدواج ما تنها شش ماه طول کشید. اگر اشکال ندارد میخواهم درباره پدر و مادرم هم صحبت کنم. شما از من در این زمینه سؤالی نپرسیدید اما من دوست دارم که درباره آنها حرف بزنم. آنها در حال حاضر در میان جمعیت نشستهاند. انسان در زندگی از نعمتهای زیادی برخوردار میشود و یکی از بزرگترین نعمتهای من پدر و مادرم میباشند. من بیشتر از همه، کسانی را تحسین میکنم که همه ما آنها را میشناسیم. افراد زیادی را میشناسیم که والدین بدی داشتهاند، با آنها بدرفتاری شده و مسائل این چنینی را تجربه کردهاند. اما آنها این چرخه را شکسته، خودشان را آزاد کرده و توانستند موفق شوند. من این مشکل را نداشتم. من همیشه محبت دریافت کردم. پدر و مادرم بی قید و شرط به من عشق ورزیدند و البته یک مشکل خیلی بزرگ داشتند. مادرم خیلی درباره این موضوع صحبت نمیکند اما او زمانی که هفده سال سن داشت من را به دنیا آورد. او دانش آموز دبیرستانی در آلبکرکی نیومکزیکو بود. میتوانید در این خصوص از خود او سؤال بپرسید اما من مطمئن هستم که در سال 1964 بچه دار شدن یک دانش آموز، وجهه خوبی نداشته است. اما پدر بزرگم که یکی دیگر از افراد تأثیرگذار در زندگی من بوده است، از مادرم حمایت کرد. چرا که به مادرم اجازه مدرسه رفتن را نمیدادند.
پدر بزرگ من به آنها میگوید که شما نمیتوانید او را اخراج کنید. این مدرسه دولتی است و شما باید به او اجازه دهید که به مدرسه بیاید. آنها برای مدتی با هم مذاکره میکنند. در نهایت مدیر مدرسه میگوید که مادرم میتواند بماند اما نمیتواند در فعالیتهای فوق برنامه شرکت کند، کمد هم نمیتواند داشته باشد. پدر بزرگ من که مرد خیلی عاقلی بود، موافقت میکند. بنابراین مادرم دبیرستان را تمام کرده، من را به دنیا آورده و سپس با پدرم ازدواج میکند. البته نه با پدر ژنتیکی من، بلکه با پدر واقعیم. اسم پدرم مایک است. مایک یک مهاجر کوبایی است. او بورس دانشگاه آلبکرکی را داشت و همان جا با مادرم آشنا شد. داستان من مثل قصه شاه پریان است. به احتمال زیاد به خاطر اینکه پدر و مادرم خیلی جوان بودند، از زمانی که 4 سالم بود پدربزرگم هر تابستان من را به دامداری خود میبرد. از 4 سالگی تا 16 سالگی من هر سال تابستان را در دامداری پدربزرگم میگذراندم. پدر بزرگ من خیلی مرد با درایتی بود. پدر بزرگ من علاوه بر تمامی کارهای عادی دامپزشکی، سوزنهای مخصوصی را نیز درست میکرد. او یک سیم را با مشعل جوشکاری میکوبید و سوراخهایی داخل آن ایجاد میکرد. سپس آن را تیز میکرد تا بتواند زخم حیوانات را به کمک آن بخیه بزند. بعضی از حیوانها با همین روش زنده میماندند. پدر بزرگ من، مرد فوق العاده ای بود و بخش مهمی از زندگی همه ما بود. خیلی سخت است که از این مدل پدر و مادرها نداشته باشید. خیلی مهم است. واقعاً مهم است. پدربزرگ من حقیقتاً مثل والدین خودم بود.»
ایجاد امکان سفر فضایی توسط شرکت تازه تأسیس مدیر آمازون
کمپانی آمازون، درصدد است که امکان سفر به سیارات دیگر را فراهم آورد. بدین منظور علاقه مندان میتوانند از طریق سایت مربوط، بلیط سفر فضایی را تهیه نمایند. Blue Origin یک شرکت مسافربری بین کهکشانی میباشد که مسافران آن میتوانند حدود چهار دقیقه زمین را تماشا کنند. جف بیزوس فرد رویاپردازی است که با کمک گرفتن از منطق خود توانسته است روز به روز در کسب و کار خود به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کند. مطمئناً همانطور که او توانسته است در کسب و کار آمازون به این حد از موفقیت دست یابد، میتوان امیدوار بود که در شرکت مسافربری بین کهکشانی خود نیز موفقیتهای دوبارهای را تجربه کند.
شغل ایدهآل شما باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟ آزادی از المان زمان و مکان برای شغلی که انتخاب میکنید، چقدر اهمیت دارد؟ شروع بیزینسهای آنلاین آن هم در یک مارکت پلیس جهانی، یکی از شغلهای محبوب جهان است چون فرد را محدود به زمان و مکان خاصی نمیکند و زمینه کسب درآمد دلاری را فراهم میکند. جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص کسب و کار بزرگ و پرسود آمازون، پیشنهاد ما مشاهده ویدیوی معرفی این بیزینس و دنبال نمودن صفحه نتایج شگفت انگیز دوره آربی است.
پاسخ به نظر