خلاصه ای از مقاله
خیلی اوقات کلمه موفقیت و موفقیت مالی به جای یکدیگر استفاده میشوند. به همین دلیل است که بیشتر اوقات این تصور وجود دارد که فردی که ثروتمند است الزاماً موفق نیز است و نمیتوان پذیرفت که فرد موفقی تمکن مالی بالایی نداشته باشد. در بسیاری از موارد دستیابی به پول نمیتواند تنها نشانه موفقیت باشد.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- نقش داشتن زمان بندی در زندگی
- طرز نگرش یک فرد موفق
- ریسک پذیری چه نقشی در موفقیت دارد؟
- سخت کوشی خصیصه افراد موفق
فرمول ساده موفقیت
تعریف موفقیت در سادهترین حالت، رسیدن به اهداف در زندگی است. بنابراین یک فرد موفق باید بیشتر از اینکه در زندگی شکست را تجربه کند، بتواند به اهدافی که برای خود مشخص کرده است، دست پیدا نماید. موفقیت عمدتاً با معیارهایی مثل ثروتمند شدن و رسیدن به جایگاهی ویژه در زندگی سنجیده میشود. از سوی دیگر موفقیت تا حد زیادی به تواناییهای یک فرد نیز بستگی دارد.
خیلی اوقات کلمه موفقیت و موفقیت مالی به جای یکدیگر استفاده میشوند. به همین دلیل است که بیشتر اوقات این تصور وجود دارد که فردی که ثروتمند است الزاماً موفق نیز است و نمیتوان پذیرفت که فرد موفقی تمکن مالی بالایی نداشته باشد. در بسیاری از موارد دستیابی به پول نمیتواند تنها نشانه موفقیت باشد.
برای مثال نقاشی که توانسته است در آخر ایده ذهنی خود را روی بوم بیاورد، یک فرد موفق است، حتی اگر هیچکس نقاشی او را با قیمت بالا خریداری نکند. یک تصور غلطی که در میان مردم وجود دارد این است که موفقیت به صورت خودکار شادی را به همراه خود میآورد. اگر چه دستیابی به موفقیت به شکل موقتی شما را شادی کند اما به هیچ عنوان نمیتواند تضمینی برای شادی شما در تمام زندگی باشد.
اشخاص زیادی وجود دارند که همگی در کسب و کار خود موفق هستند اما در زندگی شخصی به هیچ عنوان افراد شادی نیستند. در نقطه مقابل افراد زیادی هستند که شاید از نظر مالی در شرایط خیلی خوبی نباشند اما از زندگی خود به معنای واقعی کلمه رضایت دارند و افراد شادی هستند. شاید برای توضیح دلیل این اتفاق باید گفت که موفقیت تنها به دستاوردهای ما بستگی دارد. در حالی که شادی به احساس شما درباره این دستاوردها و چگونگی رسیدن به آنها وابسته است.
1. نقش داشتن زمان بندی در زندگی
مطمئناً شما هم تاکنون شنیدهاید که گفته میشود: «زمان همه چیز است.» شاید نتوان گفت که زمان حقیقتاً همه چیز است اما به طور قطع یک اصل بسیار مهم در رسیدن به موفقیت است. حتی برای رسیدن به یک هدف ساده مثل آشپزی کردن هم بحث زمانی مطرح است. برای مثال در ورزش تنیس اگر شما زودتر یا دیرتر از موعد به توپ ضربه بزنید، در هر دو حالت نتیجه مورد نظر را نخواهید گرفت.
در کسب و کار هم روال به همین شکل است. اگر شما در بورس سهامی را در زمان اشتباه خریداری کنید، ممکن است میلیونها دلار به دلیل زمان بندی اشتباه خود از دست دهید. بهترین راه برای اینکه بتوانید در بهترین زمان ممکن بهترین کار را انجام داده و بهترین نتیجه را دریافت کنید، تکرار و تجربه است. آندره آغاسی، پر افتخارترین تنیسور جهان مثال خوبی برای این گفته است.
او در مقایسه با تمامی تنیسورهای جهان، همواره بهترین ضربات را به توپ زده و سرویسها را بهتر از هر بازیکن دیگری در تاریخ دریافت نموده و برگشت میدهد. دلیل این تسلط کامل شاید این باشد که هیچکس به اندازه آغاسی در دوران کودکی تمرین نکرده و به توپ ضربه نزده است. با تکرار و به دست آوردن تجربه میتوانید داشتن زمان بندی را به حس ششم خود تبدیل کنید.
2. طرز نگرش یک فرد موفق
نگرشی که یک فرد موفق دارد، نگرش «من میتوانم انجام دهم» است. زمانی که یک پروژه سخت را به یک فرد موفق میدهند، او از زمان آغاز پروژه تلاش میکند و برای مقابله با دشواریهای کار راه حل مناسب پیدا میکند. در مقابل، پاسخی که یک فرد ناموفق به یک پروژه مشابه میدهد، بهانه آوردن و صحبت کردن درباره موانعی است که او را از موفق شدن در آن پروژه بازمیدارد.
گاهی او آنقدر بهانه میآورد که در آخر به طور کلی از انجام آن پروژه سر باز می زند. مطمئناً فردی که دارای اعتماد به نفس بالا باشد، به خودش و تواناییهایی که دارد باور داشته و به نگرش «من میتوانم انجام دهم» دست پیدا میکند. شما میتوانید این اعتماد به نفس را در نتیجه اقدامات اکثر افراد موفق ببینید. شاید به نظر شما در این گفته کمی تضاد وجود داشته باشد. طبق موارد گفته شده یک فرد برای رسیدن به موفقیت باید اعتماد به نفس داشته باشد.
اما ممکن است شما بگویید که برای داشتن اعتماد به نفس در ابتدا باید تجربه موفقیت را داشت. دقیقاً همین است. برای حل این مسئله، شخصی که قصد رسیدن به موفقیتهای بزرگ را دارد باید با اقدامات کوچک کار خود را آغاز کند. اقداماتی که شانس موفق شدن در آن خیلی زیاد است. بدین ترتیب میتواند به اعتماد به نفس مورد نیاز برای موفقیت دست پیدا کرد.
یک اشتباه رایج در سیستمهای مدیریتی این است که پروژههای بزرگ و سخت را به افراد بیتجربه میدهند. اگر آن کارمند برای آن کار سخت آمادگی لازم را نداشته باشد، اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و این وحشتناکترین اتفاقی است که میتواند برای یک شخص که به دنبال موفقیت و رشد است، رخ دهد. پس اگر میخواهید موفق باشید باید روی اعتماد به نفس خود کار کنید.
مقاله پیشنهادی: روشهای تغییر نگرش برای دستیابی به موفقیت
3. ریسک پذیری چه نقشی در موفقیت دارد؟
یک جمله بسیار معروف که اکثر افراد موفق آن را تکرار کرده و به آن اعتقاد دارند این است: «بزرگ ترین ریسک، ریسک نکردن است.» این جمله حقیقتاً درست است. شما باید برای رسیدن به موفقیت به شکل حساب شده و با فکر دست به ریسک زدن نمایید. شرایط اقتصادی و شرایط بازار به صورت پیوسته و بدون توقف در حال تغییر است. همین امر باعث میشود که رهبران با اطلاعات کمتر درباره مسائل مربوط به بازار تصمیم گیری نمایند. چرا که اگر بخواهند زمانی را به کسب اطلاعات اختصاص دهند، به دلیل تغییرات سریع در بازار، ممکن است موقعیتهای پیش رو را از دست دهند.
هر چقدر اطلاعات یک فرد در زمان تصمیم گیری کمتر باشد، احتمال ریسک در کارها افزایش پیدا میکند. هر چقدر احتمال ریسک در کارها بیشتر شود نیز احتمال اینکه در نهایت به نتیجه مثبت یا منفی برسید نیز افزایش پیدا میکند. بنابراین اگر شما فرد محتاطی هستید و دوست ندارید روی سرمایه خود خطر کنید، عاقلانهتر است که از ریسک کردن دوری کنید. چرا که اگر به شکل ثابت و مشخص رشد کنید، میتوانید موفقیت مالی خود را تضمین کنید.
شاید اینگونه به نظر برسد که اشخاص موفق، افراد ریسک پذیری هستند. اما مسئلهای که باید در این زمینه همیشه به یاد داشته باشید این است که افراد موفق هیچ وقت بدون فکر و بررسی کامل شرایط هیچ اقدامی نمیکنند. اگر ریسک کردن بخواهد آنها و موقعیتی که دارند را تهدید کند، به هیچ عنوان این کار را انجام نمیدهند.
4. سخت کوشی خصیصه افراد موفق
در ابتدا باید به داشتن استعداد در زمینه کاری که انجام میدهید، اشاره کنیم. مشخصاً هر چقدر که استعداد یک فرد در کاری که انجام میدهد کمتر باشد، نیاز به تلاش بیشتر برای رسیدن به نتیجه دلخواه وجود خواهد داشت. افراد موفق معمولاً از کاری که انجام میدهند لذت میبرند و این باعث میشود که دیگر به کار خود به چشم یک وظیفه نگاه نکنند. البته این علاقه به کار نباید آنقدر زیاد شود که شما را از سایر بخشهای زندگی دور کند. مسئله مهم در این بخش برقراری تعادل در زندگی است.
شما باید بتوانید بین پر کردن وقت خود و مدیریت زمان تفاوت قائل شوید. باید بدانید که کار کردن به هیچ عنوان با شلوغ کردن سر خود با کارهای اضافی یکی نیست. شما باید یاد بگیرید کاری که با استعدادهای شما همخوانی دارد را انتخاب نمایید. اما اگر هم کاری که انتخاب کردید چنین شرایطی را نداشت، نباید نگران و ناامید شوید. باید تلاش خود را بیشتر نموده و با سعی و کوشش بیشتر این فضای خالی را پر کرده و به هدف مورد نظر خود دست پیدا نمایید.
داشتن یک ذهنیت درست برای ساخت تجربهای از زندگی که با پذیرش همه اتفاقات غیرقابل پیشبینی آن، شما را به موفقیت برساند، چهقدر برای شما حائز اهمیت است؟ اگر علاقهمند هستید در خصوص راهنمایی که شما را برای تجربه یک زندگی موفق آماده میکند، بیشتر بدانید، مطالعه مقاله معرفی دوره شگفت انگیز پاراسل زندگی را از دست ندهید.
پاسخ به نظر