جهت مشاهده کامل ویدئو و کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید

آنچه در این مقاله می خوانید:

• آنالیز کسب و کار خود را فراموش نکنید
• همچون جهان حاضر به سمت هوشمند شدن بروید
• افراد هم فرکانس خود را پیدا کنید
• علت موفقیت کمپانی های بزرگ چیست؟

آنالیز کسب و کار خود را فراموش نکنید

مسئله‌ای که باید در نظر بگیرید این است که شما ممکن است در بیزینس خود با مشکلاتی رو به رو شوید. در مطالب قبلی به شما توصیه شده بود که یک تصویر بزرگ از کاری که انجام می‌دهید داشه باشید. تصویری که می‌بینید نباید مربوط به یک روز یا یک هفته باشد، بلکه باید چشم انداز آینده کاری که انجام می‌دهید را کامل دربر داشته باشد.

شما زمانی می‌توانید چنین تصویری را تصور کنید که رویایی داشته باشید. پس شما اکنون باید آنالیز کنید. برای مثال با خودتان بگویید که من اکنون در بیزینس خود ضرر کرده‌ام، آیا این کسب و کار ارزش دارد که آن را ادامه دهم یا خیر؟ در این مرحله اگر منطق شما به درستی کار نکند، دچار مشکل خواهید شد.

اگر نمی‌توانید به خوبی تصمیم گیری کنید، به سراغ مشاور بروید و مشکلات خود را برای کسی توضیح دهید که می‌دانید صلاحیت و تخصص لازم را دارد و می‌توانید به او اعتماد کنید. از او بپرسید که آیا این تصویری که در ذهن دارید به اندازه ضرری که کرده‌اید ارزش دارد یا نه. اگر ارزش داشت آن را بپذیرید و دیگر به خاطر آن با خودتان بدرفتار نباشید. چرا که شما به یک چشم انداز بزرگ‌تر فکر می‌کنید. پس قابی که رو به رو خود دارید ارزش این ضرر کردن را دارد.

در نتیجه اتفاقی که افتاده است را بپذیرید و از آن عبور کنید. انگار که تنها یک چهارشنبه بد را گذرانده‌اید و دیگر همه چیز تمام شده است. شش ماه دیگر شما اصلاً به یاد نمی‌آورید که چه اتفاقی افتاده است.

نکته مهم این است که هنوز قاب عکس را دارید و آن قاب در حقیقت کل بیزینس شما است. اما گاهی اوقات برای شما ارزش مورد نظر را دارد. خیلی از افراد برای چیزهایی تلاش می‌کنند که ارزش لازم را ندارند. برای مثال کسانی هستند که محصولی را به قیمت 100 هزار تومان به فروش می‌رسانند و برای فروش آن با 10 خریدار مختلف صحبت می‌کنند. اما این کار آنها ارزشمند نیست چرا که مقیاس کار آنها به شدت محدود است.

این افراد باید با تک به تک خریداران صحبت کنند تا بتوانند در نهایت آنها را برای خرید متقاعد کرده و در آخر مبلغ بسیار کمی را به دست بیاورند. اما اگر همین شخص قصد فروش یک ماشین، خانه یا ملک گران قیمت را داشته باشد، کار او منطقی‌تر به نظر خواهد رسید. چرا که او روی موضوعی سرمایه گذاری می‌کند که ارزشمند است. برای مثال افراد وارد دانشگاه شده و چند سال زمان می‌گذارند اما هیچگاه از خودشان نمی پرسند زمانی که درسشان تمام ‌شود و مدرک مورد نظر را بگیرند چه اتفاقی می‌افتد.

مقاله پیشنهادی: ساخت کسب و کار و زندگی موفق

همچون جهان حاضر به سمت هوشمند شدن بروید

صرفاً فکر نکنید که با انجام یک کار مثبت مثل کتاب خواندن یا گرفتن مدرک دانشگاهی یا گذراندن یک دوره حتماً موفق می‌شوید. هیچ تضمینی برای موفقیت شما از این طریق وجود ندارد. از خودتان بپرسید که بعد از گرفتن مدرک چه اتفاقی قرار است بیفتد و خودتان را نیز در این زمینه گول نزنید. اگر جوابی برای این سوال خود داشتید، آن راه درست است.

شاید در یک کتابخانه یک میلیون کتاب وجود داشته باشد اما اینکه شما صرفاً از اولین تا آخرین کتاب موجود در آن را بخوانید، کار خوبی نکرده‌اید. مسلماً نیازی نیست که شما دایره المعارف یا دیکشنری بخوانید. شما باید وارد کتابخانه شده و دو یا سه کتاب را انتخاب کرده و بخوانید. کتاب‌هایی را باید بخوانید که به درد شما و زندگیتان می‌خورند.

شما باید حواستان باشد. اینکه صرفاً فقط تلاش کرده، مشغول بوده، فکر کرده یا مطالعه نمایید نمی‌توانید به موفقیت دست پیدا کنید. شما باید کاری که انجام می‌دهید را با منطق و به طور هوشمندانه انجام دهید. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که از تلفن همراه گرفته یا ماشین و یخچال، همه چیز هوشمند است. دنیای ما در حال حرکت به سمت هوش مصنوعی است. پس قرار نیست که ما همیشه فقط تلاش کنیم. قرار نیست که ما صد هزار کتاب مختلف را بخوانیم، شاید خواندن تنها 5 کتاب هم ما را به هدفی که داریم برساند. میان شخصی که این 5 کتاب را پیدا می‌کند و کسی که از اولین کتاب شروع به مطالعه می‌کند، تفاوت زیادی وجود دارد.

شخص دوم بعد از سال‌ها تلاش به چیزی دست پیدا می‌کند که شخص اول شاید در دو ماه به آن رسیده است. نباید این باور منفی را داشته باشید که این شخص دزدی کرده یا با تقلب به جایگاه فعلی خود رسیده است. تفاوت او با شما این است که هوشمندانه عمل کرده است.

اگر یک ماشین حساب اعداد را برای شما خوب حساب می‌کند، تقلب نمی‌کند بلکه با فرمول کار می‌کند. اگر ماشینی ساخته شده است که می‌تواند بدون داشتن راننده حرکت کند، ساخت آن هوشمندانه بوده است. پس سعی کنید در تصمیم گیری‌های خود و در مسیری که قدم گذاشته اید، هوشمندانه عمل نموده و در ادامه آن عملکرد خود را آنالیز کنید. بررسی کنید و ببینید که مشکلاتی که در بیزینس خود دارید ارزش آن را دارد که حل شوند یا باید با آن کسب و کار خداحافظی کنید.

افراد هم فرکانس خود را پیدا کنید

از خداحافظی کردن هیچ وقت نترسید. به طور کلی شما باید از چند چیز در بیزینس واهمه نداشته باشید. تغییر دادن بیزینس، پذیرفتن اشتباهات و نداشتن گارد برای کاری که انجام می‌دهید. شاید یک کسب و کار مدت‌ها جواب داده است اما از یک مرحله‌ای به بعد دیگر جوابگو نباشد. پس به راحتی آن را تغییر داده و برای آن گارد نگیرید. زندگی خودتان را با دستان خودتان نابود نکنید. چرا که شما می‌دانید که این بیزینس دیگر برای شما مناسب نمی‌باشد. بعضی اوقات شاید نیاز باشد که شما بعضی از مشتریان خود را حذف کنید.

الزاماً شما نباید همه مشتریان خود را حفظ کنید. همیشه حق با مشتری نیست. بعضی اوقات مشتریان آدم‌های مناسب کسب و کار شما نیستند. منظور ما این نیست که آنها آدم‌های درستی نیستند یا اگر شما جواب آنها را ندهید، شما آدم بدی هستید. تنها مسئله‌ای که وجود دارد این است که شما دو گروه با یکدیگر مطابقت ندارید. شاید یک کمپانی دیگر با یک سرویس یا محصول متفاوت بتواند جواب بهتری به این افراد بدهد.

شما نیز آنقدر زمان ندارید که شروع به بحث کردن نموده و با کسانی که با شما یک فرکانس و جهت فکری ندارند بحث کرده و قصد متقاعد کردن یکدیگر را داشته باشید. این موضوع در کسب و کار اهمیت ویژه‌ای دارد. به همین دلیل دنیا به سمتی حرکت می‌کند که همه چیز در آن هدفمند باشد.

مقاله پیشنهادی: روش های نوین رقابت در کسب و کار

علت موفقیت کمپانی های بزرگ چیست؟

اگر تاکنون تبلیغات فیسبوک را دیده باشید، مطمئناً متوجه تفاوتی که فیسبوک را به یک کمپانی میلیون دلاری تبدیل کرده است، شده‌اید. تبلیغات فیسبوک عامل متمایز کننده این شرکت است. دلیل اینکه تبلیغات فیسبوک به شدت قوی است این می‌باشد که این برنامه مخاطب هدف دارد. شما می‌توانید برای مثال بگویید که من به دنبال مردانی هستم که بین 40 تا 44 سال بوده و در یک شهر خاص زندگی کرده و به یک تیم ورزشی مشخص علاقه دارند.

شما می‌توانید در ابتدا هدف داشته و سپس محصول خود را که می‌تواند یک تیشرت ورزشی باشد را به آنها نشان دهید و دقیقاً همین افراد هستند که از شما خرید خواهند کرد. اما اگر شما تبلیغ خود را به یک خانم 70 ساله نشان دادید که هیچ اطلاعاتی درباره تیم مورد نظر ندارد، در حقیقت شما پول خود را هدر می‌دهید. پس فیسبوک می‌داند که در حال انجام چه کاری است و شما نیز باید به همین شکل باشید.

اگر شما در بیزینس خود با مشتریانتان مشکل دارید باید بدانید که آنها در حقیقت مشتریان شما نبوده‌اند و شما مشتریان خود را کاملاً اشتباه انتخاب کرده‌اید. به همین دلیل شما مشتریانی را جذب کرده‌اید که می‌توانند تنها برای شما تولید مشکل کنند نه پول.

رویای خود را فراموش نکنید

نابغه‌های میلیونر از خودتان بپرسید که در این بیزینس چه چیزهایی را می‌توانم تحمل کنم و چه چیزهایی را نمی‌توانم؟ برای خودتان چهارچوب داشته و آن را یادداشت نمایید و این چهارچوب را هر روز به روزرسانی کنید. به چرای بزرگ زندگیتان و رویایی که داشتید دقت داشته باشید. چرا که اگر این رویا را فراموش کنید، بیزینس شما به بیراهه خواهد رفت. شما کم کم به بیراهه رفته و به فردی تبدیل می‌شوید که مثل یک ربات تنها به دور خود می‌چرخد. شما خیلی کار می‌کنید و شاید دستاوردی را هم به دست بیاورید اما این دستاورد چیزی نیست که شما می‌خواهید.

شما الزاماً نباید تنها کار کرده، تلاش نموده و هر روز 5 صبح بیدار شوید و تا 12 شب به طور مداوم کار کنید. شما باید هوشمندانه فکر کنید و حتی هر دو ساعت یک بار به این فکر کنید که آیا هنوز در مسیر هستید یا از آن خارج شده‌اید. این مورد دقیقاً مثل جی پی اس است که شما را به مقصد می‌رساند. هنگامی که شما به کمک Google Map حرکت می‌کنید، زمانی که متوجه شدید که به صورت برعکس حرکت می‌کنید، همان لحظه از خودتان می‌پرسید که چه اتفاقی افتاده است و چرا در حال دور شدن هستید؟

بدین ترتیب متوجه می‌شوید و جلوی آن را می‌گیرید. در بیزینس هم به همین شکل است. اگر احساس کردید که در حال دور شدن از اهدافتان هستید، سریع برگردید و هر روز خودتان را آنالیز کنید.