خلاصه ای از مقاله
در این مقاله به زندگی کریس گاردنر می پردازیم. نگاهی بر داستان زندگی او نشان میدهد، این مرد در دوران ابتدایی زندگی خود فاقد همه چیزهایی بوده است که برای زندهماندن لازم بودند اما او با تلاش خود توانست مسیر زندگی خود را تغییر دهد.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- کریس گاردنر، مردی بی خانمان که سرمایه گذاری میلیونر شد
- موفقیت های گاردنر
- تغییری مجدد در زندگی آقای گاردنر
کریس گاردنر، مردی بی خانمان که سرمایه گذاری میلیونر شد
در میان داستان افراد فقیری که به ثروت رسیدهاند، داستان زندگی کریس گاردنر یکی از معروفترین داستانها به شمار میرود. نگاهی بر داستان زندگی او نشان میدهد، این مرد در دوران ابتدایی زندگی خود فاقد همه چیزهایی بوده است که برای زندهماندن لازم بودند. ناپدری بد اخلاق و خشنِ کریس، او را از مادرش جدا میکند و در دوران کودکی در چندین مرکز پرورش کودکان نگهداری میشود.
در جوانی تصمیم میگیرد به نیروی دریایی بپیوندد و چهار سال در نیروهای ایالات متحده خدمت میکند. پس از اتمام خدمت در ارتش، دستیار پژوهشِ جراحی به نام روبرت آلیس در یک آزمایشگاه میشود و این جراح او را به فعالیت در حرفه پزشکی تشویق میکند. این مرد جوان که خانواده خود را ترک کرده بود و حقوق پرداختیاش در این حرفه اندک بود مجبور میشود رویای تبدیل شدن به یک پزشک را نادیده بگیرد. او گاهی اوقات تجهیزات پزشکی را به فروش میرساند و هیچ گاه کاری که انجام میداد برایش رضایت بخش نبود.
بنابراین تمایل و انگیزه او برای کاری رضایت بخش، افزایش یافت و تصمیم گرفت دلال سهام شود. پس از تلاش و حضور در برنامههای آموزشی مختلف که توسط شرکتهای متفاوتی به اجرا در آمده بود، به عنوان یک کارآموز در شرکت "Dean Witter Reynold" پذیرفته شد. تلاش و کوششهای بیدریغ او جواب داد و در مدت زمان کوتاهی توانست شرکت خود را به نام "Gardner Rich & Co" راهاندازی کند. این شرکت گرچه در ابتدا در مقیاس کوچکی شروع به کار کرد اما در انتها موجب شهرت کریس شد.
زندگی کریس گاردنر
آن زمان که کریس گاردنر و پسر کوچک او مجبور بودند در یک توالت عمومی شب تا صبح را سپری کنند، حتی به ذهنش نیز خطور نمیکرد که داستان زندگی او به فیلم پرفروش هالیوود تبدیل شود. در دهه 1980، آقای گاردنر زمانی که مردی 27 ساله بود با پسر نوپایش، حدود یک سال در سانفرانسیسکو بیخانمان بود. او در یک برنامه آموزشی کم هزینه در مورد کارگزاری سهام ثبت نام کرد.
در آن زمان پول کافی نداشت تا آپارتمانی را برای خودش اجاره کند. بنابراین آقای گاردنر که از همسر خود جدا شده بود و پسرش کریس جونیور میبایست هر جایی که میتوانستند برای خوابیدن پیدا کنند. علاوه بر سرویسهای بهداشتی ایستگاه قطار، آنها در پارکها و پناهگاه افراد بیخانمان میخوابیدند. حتی شبهایی منتظر میماندند تا همه همکاران او محل کار را ترک کنند و همان جا زیر میز کار بخوابند. غذای آنها فقط سوپ بود و اندک سرمایهای که داشتند خرج مهد کودکی میشد که پسرش را هر روز به آنجا میبرد تا خودش بتواند سر کار برود.
با وجود این مشکلات و سختی ها، آقای گاردنر در کارش پیشرفت کرد. در پایان دوره آموزشی خرید و فروش سهام، شرکت Dean Witter Reynolds او را به عنوان کارمند خود پذیرفت. در نهایت، موفق شد برای خود و پسرش، خانهای اجاره کند. شغل و حرفه او رشد چشمگیری داشت و در سال 1987، موسسه سرمایه گذاری خود به نام Gardner Rich را راهاندازی نمود.
موفقیت های گاردنر
اکنون آقای گاردنر 66 ساله سرمایهای برابر با 60 میلیون دلار دارد. او به عنوان یک سخنران انگیزشی به سراسر دنیا سفر نموده است. گاردنر حامی سازمانها و خیریه هایی است که در زمینه مبارزه با خشونت علیه زنان فعالیت دارند. زندگینامه آقای گاردنر به فیلم هالیوودی تبدیل شده است. آقای گاردنر دوران کودکی بسیار سختی داشت و درست قبل از دوران کارآموزی در شرکت DWR مدتی را در زندان سپری کرده بود.
اکنون میتوانید متوجه شوید چرا هالیوود سراغ زندگی نامه پرفروشی که گاردنر در مورد خودش نوشته بود به نام Pursuit of Happyness رفت و فیلمی با همین نام در سال 2006 ساخته شد. آقای Will Smith به خاطر ایفای نقش آقای گاردنر، نامزد دریافت جایزه اسکار شد. آقای گاردنر با نگاهی که به تاریخچه زندگی خود دارد به BBC میگوید: "من در دوران کودکی درد و رنجی را تجربه کردم که دلم نمی خواست فرزندان خودم آن را تجربه کنند. در پنج سالگی به این نتیجه رسیدم که پسرم میداند پدرش کیست. سرنوشت من اینگونه رقم خورد زیرا انتخاب و تصمیمات درستی در زندگی داشتم."
مقاله پیشنهادی: افراد موفق چگونه موفق شده اند؟
نقش مادر کریس گاردنر در موفقیت های او
آقای گاردنر که در میلواکی در ایالت ویسکانسین به دنیا آمد، هیچ گاه پدر واقعی خود را ندیده بود. او نزد مادرش به نام بتی جین و یک ناپدری معتاد به الکل و بد رفتار بزرگ شده بود. پس از تلاش نافرجام مادر برای کشتن همسر خود، گاردنر مدتی را در یک مرکز نگهداری کودکان به سر برد. به رغم مشکلاتی که آقای گاردنر در دوران کودکی پشت سر گذاشت، بر این باور است که مادرش برای او الهام بخش بوده است.
او میگوید: "من یکی از آن مادرهای با طرز فکر قدیمی را داشتم که هر روز به من میگفت، پسرم، تو میتوانی آنچه میخواهی بشوی یا همان کاری را که دوست داری انجام دهی" من به این حرف ایمان داشتم و آن را عملی ساختم. او اضافه میکند، "زمانی در دوران کودکی مشغول دیدن مسابقه بستکتبال در تلویزیون بودم و به مادرم گفتم یکی از این بازیکنان سرمایه میلیون دلاری دارد. در این حین مادرم گفت: پسرم، روزی این تو خواهی بود که صاحب میلیونها دلار خواهی شد. اما زمانی که او این کلمات را به زبان میآورد، این تصور در ذهن من جایی نداشت."
شانس با آقای گاردنر همراه بود
آقای میلیونر سریع و بی درد سر صاحب این سرمایه نشد. او پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، چهار سال را در نیروی دریایی گذراند. پس از ترک نیروی دریایی در سال 1974 به سانفراسیسکو رفت و شروع به فروش تجهیزات پزشکی نمود. روزی او مردی را دید که فراری قرمز رنگ خود را در پارکینگ پارک می نمود. آقای گاردنر از او سؤال کرد، برای زندگی خود چه کار کرده است؟
از آن روز زندگی آقای گاردنر کاملاً تغییر کرد. مردی که آقای گرادنر با او صحبت کرده بود Bob Bridge نام داشت و دلال بورس بود. پس از صحبت با یکدیگر، آقای گاردنر برای ورود به این صنعت و حرفه تمایل نشان داد. آنها چندین بار همدیگر را ملاقات کردند و آقای Bridge به گاردنر کمک کرد در مصاحبه کارآموزی شرکت کند. چند روز قبل از زمان مصاحبه با شرکت DWR، آقای گاردنر به دلیل عدم پرداخت جریمه پارکینگ، به زندان افتاده بود. سرانجام او موفق شد در مصاحبه شرکت کند، اما متاسفانه مجبور بود با همان لباسی که در روز دستگیری پوشیده بود، به محل مصاحبه حاضر شود، با یک کفش ورزشی و جلیقه. با وجود ظاهر و پوششی که داشت، انگیزه و اشتیاق او برای به دست آوردن این شغل کافی بود.
تغییری مجدد در زندگی آقای گاردنر
در سال 2012، شش سال پس از انتشار فیلم، زندگی آقای گاردنر با فوت همسرش در سن 55 سالگی به دلیل سرطان، دوباره دچار تغییراتی شد. همین امر موجب شد او ارزیابی مجددی از زندگی و هدف خود داشته باشد. او پس از سه دهه موفقیت در زمینه مالی، تصمیم به تغییری جدی در حرفه خود گرفت. "برخی از مکالماتی که من و همسرم اخیراً با هم داشتیم این بود که او به من میگفت: حالا که میدانیم دوران زندگی واقعاً کوتاه است، قصد داری در ادامه عمر چه کاری انجام دهی؟
"داشتن چنین مکالماتی، همه چیز را تغییر میدهد. من در پاسخ او گفتم، اگر به کاری که انجام میدهی علاقه داشته باشی، هر روزِ خود را به آن اختصاص میدهی." بنابراین زمانی که گاردنر متوجه شد دیگر علاقهای به کار در سرمایه گذاری ندارد، خود را به عنوان نویسنده و سخنران انگیزشی معرفی نمود.
شجاعت کریس گاردنر
او اکنون 200 روز در سال را به سراسر جهان سفر میکند تا برای مخاطبان خود در بیش از 50 کشور جهان سخنرانی داشته باشد. مدیر شرکت سرمایهگذاری Morningstar، آقای اسکات برنز میگوید:" آقای گاردنر گواهی برای وجود شهامت و شجاعت است " او اضافه میکند ممکن است فقیر باشید اما این فقر انتخاب خودتان است." آقای گاردنر با این تئوری مخالف است که همه ما محصول دوران و محیط کودکی خود هستیم."
طبق این مکتب فکری، من نیز باید فردی معتاد به مصرف الکل میبودم، علیه همسرم خشونت نشان میدادم و یک بازنده بیسواد میبودم". او به دلیل عشق به مادر خود و حمایتهای سایر افراد، توانست تصمیمات مثبتی را اتخاذ نماید." من نور و روشنایی را انتخاب کردم. روشنایی از مادرم و کسانی که حتی ذرهای خویشاوندی با من نداشتند و من همه آنها را با آغوش باز پذیرفتم."
امیدواریم با ارائه این مطالب به پیشبرد اهداف شما کمک شایانی کرده باشیم. اگر شما دوست عزیز و همراه گرامی سایت عزت خواه دات کام مشتاق هستید در زندگی شخصی و کاری عملکرد بهتری داشته باشید، یک پیشنهاد ارزشمند برای شما داریم و آن مطالعه مقاله آشنایی با دوره پاراسل زندگی و تماشای ویدیو معرفی این دوره است. در پاراسل زندگی با روشی کاربردی برای ساخت یک زندگی ایدهآل با شما همراه خواهیم بود.
پاسخ به نظر