آنچه در این مقاله می خوانید:

• 6 عامل مهم برای ساخت نگرش مثبت
• برای رسیدن به اهداف، مرحله به مرحله اقدام کنید
• داستان موفقیت شما در کار و زندگی چیست؟ 

نگرشی مثبت برای موفقیت ایجاد کنید

آب از دو عنصر اصلی هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است. هر عنصر، ویژگی‌های خاص خود را دارا می‌باشد. اما این دو عنصر به همراه یکدیگر، اصل اساسی حیات را تشکیل می‌دهند. به دست آوردن نگرش مثبت، برای حصول موفقیت و پیروزی نیز محتاج عناصر خاص و ویژه‌ای می‌باشد.

6 عامل مهم برای ساخت نگرش مثبت

در زیر به شش عنصر برای حصول نگرش مثبت اشاره خواهد شد. این موارد به ترتیب عنوان خواهد شد اما توجه داشته باشد که همراهی آنها با یکدیگر می‌تواند موجب نگرش مثبت و موفقیت در فعالیت‌های ما شود.

1. انگیزه درونی خود را ایجاد نمایید

انگیزه درونی زمانی ایجاد می‌شود که نسبت به هدف خاص و مشخصی که در ذهن خود ایجاد نموده‌اید، مصمم عمل کنید و در صورت نرسیدن یا عواقب منفی آن احساس نارضایتی داشته باشید. قدرت نگرش مثبت زمانی در زندگی نمایان می شود که شما با انگیزه درونی و قوی، در مسیر اقدام قرار بگیرید و بدون توجه صرف به نقطه مقصد، از مسیر لذت ببرید.

2. ارزش استانداردهای بالا را بدانید

برای خودتان استانداردهایی در سطوح بالا در نظر بگیرید. استانداردهایی که هر چه پائین تر از آن اتفاق بیفتد برای شما ناخوشایند باشد. سعی کنید خودتان را کاملاً وقف این استانداردها نمایید. البته این موضوع نباید باعث شود که دائما خود را آزار دهید و اگر به آن سطح بالا و انتخابی نرسیدید، مضطرب و ناراضی باشید ولی باید به شما برای ساخت نگرش مثبت جهت رسیدن به موفقیت کمک کند.

ارزش استانداردهای بالا را بدانید، بیشتر بدین معنا و مفهوم است که شما برای آنچه مصمم شده اید، ارزش قائل شوید و برای حصول آن تلاش کنید. این مسیر باید مسیر سازندگی شما باشد نه الزاما مسیر آزار و اذیت شما. در واقع مسیر شما با قدرت نگرش مثبت، به کسب موفقیت ختم خواهد شد و شما شاهد تلاش ها و دستاوردهای خود برای رسیدن به آنچه می خواستید، هستید. همان چیزی که شما را به وجد می آورد و حساب و کتاب زمان را از کنترل شما خارج می کند. در مسیر آنچه در درجه اول مهم است، نوع نگرش شما به موفقیت است. پس نگرشی بسازید که علاوه بر مقصد، مسیر زیبا و لذت بخشی را برای شما به ارمغان بیاورد.

3. اهداف خود را به زیر شاخه تقسیم نمایید

اهدافی را که برای خود مشخص نموده‌اید به اهداف جزئی‌تر و قابل مدیریت تقسیم نمایید. این کار دو مزیت برای شما خواهد داشت: نخست آن که می‌توانید بر کارهای کوچکی که توانایی انجام آنها را دارید متمرکز شوید. در مرحله بعد با پیمودن هر گام کوچک به سمت هدف نهایی، احساس رضایت برای شما ایجاد خواهد شد و قدمی در مسیر رسیدن به نگرش مثبت برخواهید داشت.

4. برای ساخت نگرش مثبت چهار چوب زمانی حال و آینده خود را ترکیب کنید

به صورت واضح و روشن در مورد آینده مثبت و درخشان خود فکر کنید. در حالی که همزمان بر انجام اهداف فعلی خود متمرکز هستید، می‌توانید بر اهداف آتی خود تمرکز نمایید تا رسیدن به هدف نهایی و کسب موفقیت برای شما آسان‌تر گردد. تا این جای کار می‌توانید چند مرحله از مراحل گفته شده برای رسیدن به موفقیت را انجام دهید. زمان حال را به طور کامل تجربه کنید و به سمت آینده قدم بردارید.

5. مشارکت شخصی داشته باشید

نسبت به موفقیت خودتان مشارکت داشته باشید. منتظر نمانید تا به خودی خود برای شما اتفاق بیفتد. زمانی که خود را درگیر هدف کنید و نسبت به آن مشارکت داشته باشید، نسبت به آنچه در حال وقوع است اثرگذار خواهید بود.

این کار موجب می‌شود تعهد شما نسبت به هدف بیشتر شود و مصمم‌تر نسبت به قبل برای آن تلاش کنید. مشارکت شخصی شما نسبت به هدف موجب خواهد شد سهم بزرگتری از آینده خود را به دست آورید و با نگرش مثبت برای کسب موفقیت اقدام کنید.

6. نسبت به خودتان ارزیابی داشته باشید

چگونه در مورد عملکرد خود قضاوت می‌کنید؟ به طور عمومی و معمولی همه ما عادت کرده‌ایم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. شکست و پیروزی هایمان را نسبت به عملکرد دیگران بسنجیم. سعی کنید پیشرفت شخصی خود را در نظر بگیرد و تنها خودتان را با خودتان مقایسه کنید چون این راز کسب موفقیت است. از دیروز تا به حال چه پیشرفت‌هایی داشته‌اید؟ از هفته گذشته، ماه گذشته و یا سال گذشته؟

پیشرفت به معنای تغییر از جایی که است که شما قبلاً در آن قرار داشته‌اید نسبت به زمان حال و آنچه در آینده اتفاق خواهد افتاد. این شش ویژگی که ذکر شد همانند زنجیر هستند. همه آنها با کمک یکدیگر می‌توانند چرخه گردش را تکمیل کنند و شما را از رویا به سمت اهداف و پیروزی‌های آتی هدایت کنند. همین که بتوانید نگرش خود را اصلاح کنید و قدرت نگرش مثبت برای کسب موفقیت را متوجه شوید، خود یک پیشرفت قابل توجه است.

مقاله پیشنهادی: بهترین راه خودشناسی چیست؟

تمرین موفقیت

تمرین این تجربه نیز خالی از لطف نیست. یکی از اهداف خود را انتخاب کنید. با استفاده از این شش ویژگی به تمرین بپردازید. آیا هدف انتخابی شما هم نتیجه‌ای خاص و هم نتایج منفی را به دنبال خواهد داشت؟ آیا برای خود استاندارد سطح بالا در نظر گرفته‌اید؟ آیا برای رسیدن به هدف نهایی، آن را به گام‌ها و مراحل قابل مدیریت تقسیم نموده‌اید؟ آیا آینده‌ای که برای خود متصور شده‌اید، با آنچه در حال حاضر انجام می‌دهید، هم راستا خواهد بود؟

آیا برای هدف خود اقدام خاصی کرده‌اید یا صرفاً منتظر هستید به خودی خود اتفاق بیفتد؟ روشن بین باشید! خودتان را تنها با خودتان مقایسه کنید. از دیگران تنها برای ایجاد انگیزه و محرک کمک بگیرید نه برای مقایسه. سپس با قدرت نگرش مثبت را بسازید و شروع کنید.

رمز موفقیت در زندگی

دانشمند و مقاله نویس قرن شانزدهم Michel Montaigne می‌نویسد: « بزرگ‌ترین مزیتی که در مورد انسان وجود دارد این است که می‌داند برای رسیدن به هدف خود، چگونه زندگی کند. » گرچه این عبارت به جنبه‌های شخصی زندگی ما مربوط می‌شود، اما موفقیت‌های ما زمانی شکوفا می‌شوند که کسب و کار و شغلمان نیز در جهت اهدافمان پیشرفت داشته باشد.

ما در مورد رسالت خود یعنی آنچه باید انجام دهیم و بینش خود یعنی تأثیر تلاش‌هایی که انجام می‌دهیم، عبارت‌هایی شندیده‌ایم. یک هدف متفاوت وجود دارد. آن هم مربوط می‌شود به «چرایی» کاری که انجام می‌دهیم. از خودتان بپرسید چرا کسب موفقیت برای شما مهم است؟ چرا به دنبال اثرات قدرت نگرش مثبت در زندگی هستید؟ و...

هدف شخصی یا شغلی ما «دلیل بودن ما است». برخی از افراد بر این باور هستند که در کسب و کار نیز همچون زندگی، باید مطمئن باشید به کجا می‌روید و چه کاری انجام می‌دهید.

باید به این نکته توجه کنید که چرا الآن شما اینجا هستید، چه کاری در حال حاضر انجام می‌دهید و هدف شما چیست؟ چرای زندگی و شغل خود را بفهمید. با یافتن پاسخ برای چراهای خود متوجه خواهید شد چرا این کار را انجام می‌دهید و چه منافعی به شما و دیگران خواهد رسید. نسبت به کسب و کار خود بینش داشته باشید تا به موفقیت برسید.

همچنین در مورد افراد، زمانی که اهداف شخصی را برای خود مشخص کرده باشید، آن زمان می‌توانید علایق و فعالیتهایی که موجب رضایت شما خواهند شد را در پیش بگیرید. قدرت و انگیزه زمانی برای شما ایجاد خواهد شد که اهداف شخصی با اهداف شغلی شما هم راستا باشد.

در این حالت، دیگر کار کردن برای شما معنای کار کردن ندارد بلکه شما آنچه را انجام می‌دهید که علایق شما حکم می‌کند و این یعنی خود موفقیت. در طول زمان، چالش‌های پیش رو همیشه تعیین کننده اهداف شخصی ما خواهند بود.

برای رسیدن به اهداف، مرحله به مرحله اقدام کنید

چند مرحله وجود دارد که به شما کمک خواهد کرد بخش‌های هدف خود را در کنار هم قرار دهید.

گام اول: ویژگی اصلی شخصیت خود را مشخص نمایید

این کار موجب می‌شود خود واقعی‌تان را کشف کنید و بفهمید در طول زمان چه تغییراتی در ویژگی‌های شخصیتی شما رخ داده است و نگرش مثبت در شما ایجاد شده یا خیر. دانستن ویژگی‌های شخصیتی به شما کمک خواهد کرد احساس امنیت داشته باشید.

گام دوم: هدایای طبیعی و ذاتی خود را بشناسید

توانایی، مهارت و استعدادهایی بالقوه در اختیار شما قرار دارند. این مهارت‌ها به رایگان در اختیار شما هستند و استفاده از آنها برای شما آسان خواهد بود. آگاهی داشتن از هدایا و مزایای بالقوه و طبیعی، احساس رضایت و توانایی درونی برای شما ایجاد خواهدکرد.

گام سوم: مرور اهداف و نتایج حاصل از آن

هر زمان احساس رضایت داشتید، به گذشته و اهداف پیشین خود نگاهی بیندازید به شباهت‌هایی که در تجارب موفق گذشته خود داشته‌اید، توجه کنید. مرور اهداف و تجارب حاصل از آنها، اهمیت عملکرد شما را منعکس خواهدکرد.

گام چهارم: اهمیت مشارکت خود در جهان را بدانید

به این موضوع دقت داشته باشید که مشارکت شما در جهان، بخش بزرگتری از شما خواهد بود. چرا که به بینش وسیع‌تر، نگرش مثبت و تلاش شما مربوط خواهد شد. مرتبط ساختن اهداف شخصی با آنچه در زندگی انجام می‌دهید، کاری رضایت بخش خواهد بود. زمانی را به «شناختن خود» اختصاص دهید. زمانی که با هدف مشخصی زندگی کنید، متعهد خواهید شد در کار و زندگی موفق شوید.

داستان موفقیت شما در کار و زندگی چیست؟  

اغلب افراد عادت دارند، به مشتریان موجود و بالقوه خود خدمات ارائه می‌دهند و هم زمان به دنبال آن هستند که اقدامات دیگری را انجام دهند. بارها از افراد مختلف شنیده شده است که به اندازه کافی مشتری ندارند.

به این نکته توجه کنید زمانی که از صاحبان کسب و کار، متخصصان فروش و مدیران سؤال می‌شود: «آیا دیگران می‌دانند که برای آنها چه کاری انجام می‌دهید و آیا آنها متوجه هستند که خدمات ارائه شده از سوی شما چه مزیت‌هایی برای آنها دارد و چگونه نیازهایشان را مرتفع می‌کند؟» پاسخ چه باید باشد؟

مطمئناً شما می‌دانید چه کاری انجام می‌دهید و چگونه برای دیگران سود و مزایا ایجاد می‌کنید و البته می‌دانید که در رقابت با دیگران چقدر متمایز هستید. به هر حال، مشتریان شما افرادی هستند که باید میان آنها، محصولات، خدمات و نیازی که دارند رابطه برقرار نمایید و نگرش مثبت در این مسیر به شما کمک خواهد کرد.

بنابراین چگونه این شناخت را برای مشتری خود ایجاد می‌کنید؟ شما یک داستان می‌گویید. این داستان، توصیفی از تجارب شما می‌باشد.

گفتن داستان به قلب افراد رسوخ می‌کند و برای آنها شیرین و شنیدنی خواهد بود. از این طریق، ابزاری قدرتمند برای رساندن پیام خود به مشتریان در دست خواهید داشت.

راهی آسان و مؤثر برای گفتن داستان به دیگران وجود دارد. افرادی که از آن استفاده کرده‌اند، احساس رضایت خود را ابراز نموده‌اند. این کار «داستان جذب» نامیده می‌شود. چرا که تنها افرادی که به محصول و خدمات شما نیاز دارند، به سمت شما جذب خواهند شد.

تکنیک های موفق برای جذب مخاطبان در ارتباطات خود

دو بخش در داستان جذب وجود دارد. تنها باید این دو جمله را به خاطر بسپارید. «آیا شما می‌دانید چطور ...؟» سپس دو یا سه مشکل متداول در میان مشتری‌های خود را نام ببرید. «خوب، کاری که من انجام می‌دهم ...» حالا به طور خلاصه به آنها بگویید که بیزینس شما چگونه این مشکلات را حل می‌کند.

به عنوان مثال در صورتی که شما مشاور کسب و کار هستید، می‌توانید بگویید: «آیا متوجه شده‌اید امروزه چقدر شرکتها درگیر جریان پول نقد و روابط کارمندان هستند؟» افراد مخاطب احتمالاً با شما موافق خواهند بود، اینجا راز موفقیت را متوجه خواهید شد.

در ادامه می‌توانید به آنها بگویید: «خوب، آنچه من برای شرکتها انجام می‌دهم این است که سیستمی را به کار می‌برم که جریان نقدی را افزایش و روابط کارمندان را بهبود می‌دهد. من یک مشاور شغلی هستم.» یعنی از نگرش مثبت و هوش خود استفاده کنید.

در صورتی که کسی مشکلی داشته باشد و شما بتوانید آن را حل کنید، جذب شما خواهد شد. این افراد به طور طبیعی تمایل پیدا می‌کنند در مورد شما و کاری که می‌توانید انجام دهید موارد بیشتری را بدانید و از شما برای مشکلات خود کمک بگیرند. این دو جمله ساده به شما کمک خواهند کرد داستان خود را برای دیگران بازگو کنید و برای ارائه خدمات و محصولات خود درهای بیشتری را بگشایید.

آیا می دانید متخصصان کسب و کار چقدر به سختی می‌توانند در مورد خدماتشان به دیگران توضیحاتی ارائه کنند، یا چگونه می‌توانند مشتریان بیشتری را جذب نمایند و چقدر در این مورد ناامید می‌شوند و نمی‌دانند باید چه کاری انجام دهند؟ می‌توان به آنها پیشنهاد کرد داستان خود را طراحی کنند و با نگرش مثبت به مشتریان خود بگویند تا از این طریق به جای افسوس و ناامیدی بتوانند مشتریان مورد نظر خود را جذب نمایند.

عوامل موفقیت در زندگی

امروزه می‌توان دنیای «آموزش» را در هر نقطه‌ای یافت. صاحبان صنایع و کسب و کار، کارمندان، مدیران و افراد ناظر را تحت آموزش قرار می‌دهند. والدین، فرزندانشان را برای زندگی بهتر تحت تعلیم و تربیت و به عبارتی مورد آموزش قرار می‌دهند تا با نگرش مثبت به موفقیت برسند.

حتی ما خودمان را مورد آموزش قرار می‌دهیم. مهارت خوب آموزش دادن می‌تواند میان عملکرد معمولی و عملکرد بهینه شما با سایرین تمایز ایجاد کند. باید در مورد نتایجی که انتظارش را دارید، آگاهی کامل و دقیقی داشته باشید.

سپس باید بتوانید نتایج مورد انتظار را به مخاطب خود تفهیم نمایید. درک و دانستن نتیجه نهایی، هدف را برای شما روشن‌تر خواهد نمود. نتایجی که برای خود مشخص می‌کنید می‌تواند دامنه وسیعی از موارد را در بر بگیرد.

برای آنکه بتوانید با موفقیت به مقصد خود برسید، باید بدانید در حال حاضر به کدام سمت در گذر هستید. باید بدانید برای رسیدن به مقصد به چه منابعی نیاز خواهید داشت. همه ما به آموزش نیاز خواهیم داشت.

به همین دلیل باید افراد تحت آموزش قرار بگیرند تا مهارت‌ها و استراتژی های لازم برای به دست آوردن نتایج مطلوب و کسب موفقیت را یاد بگیرند. شاید یک نفر باید برای خواندن نقشه مورد نیاز مورد آموزش قرار بگیرد، شخص بعدی برای یادگیری برنامه و نرم افزارهای کامپیوتری، نفر بعدی برای این که یاد بگیرد بزرگتر فکر کند یا حتی این که چگونه به طور بهتری با دیگران ارتباط برقرار کند.

زمانی که از مهارت یا مهارت‌های خود آگاهی داشته باشید می‌توانید یک نقشه برای خود در نظر بگیرید. آنگاه می‌توانید بفهمید آیا منابع لازم موجود هستند؟ چه گامهایی باید بردارید و تا چه زمانی باید به این اهداف برسید.