جهت مشاهده کامل ویدئو و کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک نمایید
خلاصه ای از مقاله
در این مقاله قصد داریم به چگونگی لذت بردن از مسیر زندگی بپردازیم. درست است که داشتن هدف و رسیدن به آن اهمیت دارد ولی باید مسیر و اهدافی را انتخاب کنیم که طول مسیر هم برای ما لذت بخش باشد.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- قدرت ذهن در رسیدن به آرزوها
- بهترین روش هدف گذاری چیست؟
- لذت بردن از مسیر حرکت به سمت اهداف
- شکست را ناامید کنید
قدرت ذهن در رسیدن به آرزوها
در این قسمت قصد داریم به هفته تغییر و هدف گذاری برای سال جدید بپردازیم. شما باید مطالبی که در ادامه بیان میشود را به خوبی یاد بگیرید. در غیر این صورت در هنگامی که اهداف خود را دنبال میکنید، از یک جایی به بعد خسته شده و هدف خود را فراموش میکنید و کل ساختمانی که قرار است بسازید، خراب میشود.
نابغههای میلیونر امیدوار هستم که با انرژی هدف خود را دنبال کرده و در ذهن خود رویایی را داشته باشید و متعهد شده باشید که میخواهید به آن دست پیدا کنید. همچنین همانطور که در طول مسیری که میروید، رانندگی میکنید، انرژی لازم را نیز به دست میآورید. اما اجازه دهید برایتان یک مثال بزنم.
فرض کنید شما یک فرد عادی هستید و قرار است به یک دونده موفق تبدیل شده و در یک ماراتن طولانی شرکت کنید. مسیر دو میتواند 30 یا 40 کیلومتر باشد. هدفی که شما در ذهن دارید خیلی بزرگ است. یکی از روشهای تمرین کردن این است که زمانی که شروع میکنید، برای مثال در هفته اول میتوانید 2 کیلومتر روی تردمیل بدوید. سپس هدف بعدی را برای خودتان 4 کیلومتر میگذارید. زمانی که به 3 کیلومتر رسیدید در ذهنتان به خودتان می گویید که تنها 1 کیلومتر باقی مانده است.
این یعنی، شما چیزی که وجود دارد را برعکس میکنید و چیزی که باقی مانده است را در ذهن خود روشن میکنید. با خودتان می گویید: تنها یک کیلوتر دیگر، تنها 500 متر دیگر، تنها 200 متر دیگر و این کار را تکرار میکنید. بدین ترتیب سری بعد که قصد دویدن داشتید، برای مثال تا 5 کیلومتر اول از نظر بدنی مشکلی ندارید اما به کیلومتر 6 که میرسید بدنتان قفل میکند. پس دیگر نمیتوانید به راحتی قبل بدوید. در ذهنتان مرور میکنید که تنها 4 یا 3 کیلومتر دیگر باقی مانده است یا من تنها 20 درصد دیگر میتوانم به هدف خود برسم. به همین ترتیب خودتان را به نقطه نهایی میرسانید.
بهترین روش هدف گذاری چیست؟
این روشی است که خیلی از افراد در بحث موفقیت و هدف گذاری از آن استفاده میکنند و برای مثال زمانی که 30 میلیون را رد کردند، با خودشان میگویند که تنها 20، 10 یا 2 میلیون دیگر باقی مانده است. این روش خیلی خوب کار میکند اما بدیهایی نیز دارد. بزرگترین بدی آن نیز این است که شما در این پروسه هدف گذاری که شما را به آن 10 کیلومتر میرساند، زجر میکشید. هم از لحاظ بدنی و هم از نظر روحی. به همین دلیل اگر برای هدف دوم خود نیز خواستید به همین شکل پیش بروید ضمیر ناخودآگاه و حتی بدنتان به شما از همان ابتدا میگوید که اصلاً این مسیر را شروع نکنید.
چرا که شما در سریهای قبل رنج و سختی زیادی را تحمل کردهاید. شما به هدف خود رسیدهاید و موفق شدهاید اما در این مسیر آزار نیز دیدهاید. همین امر نیز باعث میشود که با درد به جلو بروید. در نتیجه دیگر نمی خواهید که آن حالت را دوباره تکرار کنید. اما روشی که از این روش بهتر باشد کدام است؟ روشی که از طریق آن بتوانید رکورد بهتری را در زندگی داشته باشید و هم اینکه راحتتر باشد و باعث شود که برای هدف دوم راحتتر و بدون گارد به جلو بروید. در این صورت بدن و ضمیر ناخودآگاه شما به انجام کارهایی که شما را به هدفتان میرساند راغب میشود. اما این روش چه میتواند باشد؟
لذت بردن از مسیر حرکت به سمت اهداف
روش درست این است که به مسیری که در آن پیش میروید به عنوان یک سفر نگاه کنید و از مسیری که میخواهید بروید لذت ببرید. شما باید از هر قدمی که روی تردمیل برمی دارید لذت ببرید. شما قرار نیست تنها به 10 کیلومتر دویدن برسید. زمانی که به چیزی که برای خودتان تعیین کردهاید دست پیدا کنید، تنها یک درصد از لذت است. 99 درصد را شما در مسیر و راه قرار دارید. پس اگر قرار است از این 99 درصد لذت نبرید و آن را برای خودتان تلخ کنید، دیگر هدف گذاری چه فایدهای خواهد داشت؟
شما 99 درصد نقشه میکشید که خودتان را اذیت کنید و به خودتان زجر دهید تا به آن یک درصد آخر کار برسید؟ این چنین نیست. شما اگر قرار است به بالای کوه بروید باید از مسیر لذت ببرید. پس باید این موضوع را در ذهن خود جا انداخته و به یک فرمول برای زندگی کردن و نگاه نمودن به هدف تبدیل کنید. شما باید از پروسه پیش رو لذت ببرید و آن را برای خودتان لذت بخش کنید. به خودتان نگویید که تنها 2 یا 1 کیلومتر دیگر باقی مانده است.
اجازه دهید برای شما یک مثال بزنیم. فرض کنید شما به یکی از بهترین مسافرتهای زندگی خود و به کشوری که رویای شما بوده است میروید و قرار است 10 روز را آنجا بگذرانید. آیا با خودتان می گویید که من تنها 3 یا 2 روز دیگر اینجا هستم؟ مسلماً نه. شما حتی دوست دارید که به جای 10 روز، 10 سال آنجا باشید.
شما دوست دارید که مسافرتتان طولانیتر باشد. حتی روز آخر به خودتان می گویید کهای کاش این شانس را داشتم که بتوانم دو روز بیشتر در آنجا بمانم. پس این سفر لذت بخش است. اما اگر حالت خود را در هدف گذاری برگرداندید این اتفاق پیش میآید که برخی از افراد در کاری خیلی موفق میباشند اما زمانی که به هدف خود رسیدند و خواستند کار دیگری را شروع کنند، موفق نمیشوند. دلیل این اتفاق نیز این است که آنها دیگر نمیتوانند شروع کنند. چرا که این روش تنها یک یا دو بار روی ما جواب میدهد و بعد از یک یا دو بار این روش دیگر لذت بخش نیست.
در نتیجه ما نسبت به شروع هر هدفی که تنها یادآور سختیهایی که کشیدهایم میباشد، گارد داریم. شما میتوانید در سختترین کارها نیز لذت ببرید. شما باید این طرز فکر را در خودتان بسازید که میتوانید از قدم به قدم مسیر لذت ببرید. اگر قرار است شما یک میلیاردر شوید، از شما میخواهیم که زمانی که 10 میلیون به دست آوردید از آن لذت ببرید. شما باید از کار کردن، صحبت کردن با مشتری و فروش کالا لذت ببرید. نه اینکه فقط زمانی که عدد 1 میلیارد را در بانک دیدید با خودتان بگویید که الآن خوب و لذت بخش است. شما باید تمام روزهایی که کار میکنید و از تمام یک دلارهایی که وارد حسابتان میشود لذت ببرید. دقیقاً این مسیری است که لذت بخش بوده و سفر شما میباشد.
شکست را ناامید کنید
مورد دومی که باید بدانید این است که شما زمانی که هدف گذاری میکنید باید این درک را داشته باشید که شاید در مسیری که شروع میکنید تازه وارد هستید. در نتیجه ممکن است در سری اول اتفاقات خوبی نیافتد و شما حتی نتوانید موفق شوید و در مسیری که پیش میروید به نتیجه نرسید. شما باید با این موضوع کنار بیایید. برخی از افراد هستند که برای مثال زمانی که تصمیم میگیرند وارد بورس شوند، تصور میکنند که بهترین کار دنیا را شروع میکنند. اما شما باید بدانید که زمانی که با این طرز فکر وارد این مسیر شوید، به احتمال 99 درصد شکست میخورید. چرا که انتظار شما این است که از آنجایی که این بیزینس خوب است، شما نیز میتوانید از آن کسب درآمد کنید.
اما چنین نیست. شاید شما در آن بیزینس خوب نیستید. در نتیجه شما باید یاد بگیرید. فرض کنید شما میخواهید بازیگر شوید و می دانید کلاسهایی برگزار میشود که خیلی خوب است اما زمانی که شرکت میکنید میبینید که نتیجه خوبی نمیگیرید. دلیل اتفاق این است که شاید شما در آن کار خوب نیستید و این موضوع ایرادی ندارد. با آن کنار بیایید. زمانی که شما می دانید که میتوانید بهتر شوید، در حقیقت یک قدم به سمت جلو برمی دارید.
الزاماً این معنا وجود ندارد که اگر شما وارد این کلاس شوید صد در صد در آن موفق میشوید. پس دفعه اول و دوم همه چیز خوب است. اگر دیدید که سطحتان پایینتر است، هیچ ایرادی ندارد. زمانی که خودتان را با فردی مقایسه کنید که در آن کلاس شرکت کرده و به یک بازیگر خوب تبدیل شده است، دچار اشتباه میشوید. شما مسیر زندگی آن فرد را ندانسته و نمیدانید که از کجا شروع کرده و چه راههایی را رفته است. شاید بنا بر استعداد و شرایطی که داشته است و کلاسهایی که شرکت نموده است، سطحی که از آنجا شروع کرده است 30 بوده است. اما سطح شما در حال حاضر 10 است.
پس این دو مورد غیرقابل مقایسه است. به طور کلی مقایسه کردن با دیگر افراد را کنار بگذارید. چرا که شما قرار است وارد مسیری شده با خودتان بگویید که من از این یادگیری لذت میبرم و در ادامه نیز به هدفی که دارم دست پیدا میکنم. هدف من مثل یک timeline کار میکند. من مراحل را میفهمم و آنالیز میکنم که چه زمانی به کدام هدف خود دست پیدا کردهام. اما در نهایت این مسیر است که برای من لذت بخش است.
امیدواریم با ارائه این مطالب به پیشبرد اهداف شما کمک شایانی کرده باشیم. اگر شما دوست عزیز و همراه گرامی سایت عزت خواه دات کام مشتاق هستید در زندگی شخصی و کاری عملکرد بهتری داشته باشید، یک پیشنهاد ارزشمند برای شما داریم و آن مطالعه مقاله آشنایی با دوره پاراسل زندگی و تماشای ویدیو معرفی این دوره است. در پاراسل زندگی با روشی کاربردی برای ساخت یک زندگی ایدهآل با شما همراه خواهیم بود.
پاسخ به نظر