خلاصه ای از مقاله
در این مقاله قصد داریم شما را با شش عبارت اثرگذاری که انگیزهای برای موفقیت شما خواهند بود و شما را به لحاظ روانی آماده موفقیت میکند، آشنا کنیم.
آنچه در این مقاله می خوانید:
- نکات ساده اما با اهمیت درباره موفقیت
- رقابت در زندگی و کسب و کار
- هیچگاه فراموش نکنید که از کجا به این جایگاه رسیدهاید
- هرچه قدر بخواهید میتوانید پول به دست آورید
نکات ساده اما با اهمیت درباره موفقیت
وقتی صحبت از موفقیت میشود، بیشتر ما افقی دور دست و دست نیافتنی را پیش چشم خود میبینیم. یکی از عواملی که باعث ایجاد این شکل از تفکر در ما میشود این است که ذهن ما آماده پذیرش موفقیت نیست. در این مقاله قصد داریم شما را با شش عبارت اثرگذاری که انگیزهای برای موفقیت شما خواهند بود و شما را به لحاظ روانی آماده موفقیت میکند، آشنا کنیم.
1- تغییر در هر بعدی از زندگی بر تمام زندگیتان اثر خواهد گذاشت
انسان، ماهیتی کلی و جامع دارد. به این معنا که تغییر در یک بخش از زندگی او، خود به خود باعث تغییر در کل آن میشود. به عبارت دیگر، بخشهای مختلف وجود انسان به یکدیگر وابسته هستند. کوچکترین فکر صرف نظر از این که تداوم داشته باشد یا نه، موجی نامحدود از نتایج و اثرات را از خود به جا میگذارد. این همان اثر پروانهای است که توسط ادورارد لورنز ارائه شد. او در این باره مثال طوفان را ارائه میکند. از نظر او وقوع طوفان تحت تأثیر سیگنالهای کوچکی از جمله بال زدن پروانه در چند هفته گذشته است.
کارهای کوچک در کنار هم تبدیل به کارهای بزرگ میشوند. وقتی یک بخش از زندگیتان از حالت تعادل خارج شود، کل زندگیتان تحت تأثیر قرار میگیرد. این وضعیت درست مثل از هم باز کردن اجزای یک سیستم در حال کار است، زیرا در این صورت کل سیستم از هم متلاشی میشود. بر عکس، وقتی جنبه و بعدی از زندگیتان را ارتقا میدهید، همه بخشهای آن خود به خود این اثر مثبت را میپذیرد.
همانطور که جیمز آلن در کتاب خود «آنگونه که انسان میاندیشد» اشاره کرده است: «وقتی انسان افکار خود را تصفیه و پالایش کند، دیگر میلی به غذای آلوده نخواهد داشت». این بدان خاطر است که انسان سیستمی یکپارچه است که روح و جسم او به یک اندازه بر هم اثر میگذارند. از طرف دیگر این تأثیر چه خوب و چه بد بر کل جهان هستی به جا خواهد ماند.
2- رقابت در زندگی و کسب و کار
به گفته پیتر تییل: «همه شرکتهایی که در کار خود شکست خوردهاند، در یک ویژگی مشترک هستند و آن این که نتوانستهاند از دست رقابت فرار کنند». رقابت به خصوص در تجارت بیشتر از آن که باعث افزایش دسترسی مشتریان به محصول و تولید ثروت شود، باعث تحمیل هزینههای ناخواسته خواهد شد. در این رقابت همه به دنبال این هستند که به قیمت ارزان کردن کالای خود، از رقبا سبقت بگیرند. در عرصه تجارت، به جای سبقت گرفتن از حریف خود، سعی کنید کاری کاملاً نوین و تازه ارائه کنید یا تمرکز خود را روی بخش خاصی از محصول قرار داده و آن را ارتقا دهید.
وقتی توانستید جایگاه خود را در بین رقبایتان مستحکم کنید، دیگر این شما هستید که شرایط را تعیین میکنید و دیگران باید از شما تبعیت کنند. به عبارت دیگر فضایی که در آن کار میکنید را منحصر به خودتان کردهاید. وقتی با دیگران رقابت میکنید، در واقع هر روز از زندگیتان را صرف دنبال کردن هدفهایی میکنید که در واقع هدف خود شما نیستند، بلکه از طرف جامعه به شما تحمیل شده است. با این کار زندگیتان دیگر معنایی نخواهد داشت. راه دیگر این است که بر اساس ارزشهایی که برای خودتان در نظر گرفتهاید به تعریف موفقیت بپردازید.
مقاله پیشنهادی: رقابت و موفقیت
3- همه چیز را نمیتوان یک باره به دست آورد
هر تصمیمی که در زندگی میگیرید، هزینهای را به شما تحمیل خواهد کرد. وقتی کاری یا چیزی را انتخاب میکنید، همزمان گزینههای دیگری که پیش رویتان هست را کنار میگذارید. اگر کسی به شما گفته است که میتوانید یک باره به خواستههایتان دست یابید، قطعاً دروغ گفته است. این افراد خودشان به حرفی که میزنند و تبلیغی که میکنند، اعتقادی ندارند.
واقعیت این است که انسان در واقع خودش نمیخواهد همه چیز را با هم داشته باشد. حتی اگر هم بخواهد، شرایط پیرامونی به او امکان این کار را نخواهد داد. مثلاً شاید برای کسی خانواده اولویت باشد و دوست داشته باشد بیشتر وقت خود را با آنها بگذراند. در نتیجه دیگر، نمیتواند مانند بقیه مردم، وقت زیادی را صرف کار کردن در بیرون خانه کند، چون خودش این راه را انتخاب کرده است. نکته همین جا است که همه ما باید اولویتهای زندگیمان را مشخص کنیم. اگر بخواهیم همزمان در چند حوزه فعالیت کنیم، نتیجه این است که در نهایت به چیزی دست نخواهیم یافت.
4- هیچگاه فراموش نکنید که از کجا به این جایگاه رسیدهاید
گاهی اوقات وقتی انسان به موفقیتی دست مییابد، آن را تماماً نتیجه زحمتهای خود میداند و فراموش میکند که از کجا به این جایگاه رسیده است. همیشه در مسیر موفقیت انسانهایی بودهاند که خود را وقف ما کردهاند تا ما به هدفمان برسیم. انسان نباید پس از دستیابی به موفقیت خود را در جایگاهی بالاتر از بقیه ببیند. چون با این کار در واقع زنجیره انسانی که او را به هدفش رسانده، قطع کرده است. در این صورت مجبور است به غار تنهایی درون خود پناه ببرد و پس از مدتی هویت خود را نیز فراموش خواهد کرد و به انسانی تبدیل خواهد شد که قبل از این هیچگاه نمیخواسته به آن شکل درآید. تواضع، قدردانی و تشکر بابت داشتههایتان، سه کلید تداوم موفقیت خواهد بود. این موفقیت قطعاً با کمک انسانهای دیگری به دست آمده است.
5- الزاماً نباید هرکاری که دیگران انجام میدهند شما هم انجام دهید
گاهی اوقات ما با مشاهده موفقیت دیگران تصور میکنیم که ما هم میتوانیم این کار را انجام دهیم. مثلاً شاید یکی از نزدیکانتان وارد شغلی شده است که در آن به موفقیتهای زیادی دست یافته است. در این بین شاید از او درباره وارد شدن به این شغل سؤال کنید و او هم در پاسخ شما را به انجام این کار تشویق کند یا برعکس آن را به شما توصیه نکند. با مشاهده موفقیت دیگران در یک کار نباید تصور کنیم که ما هم الزاماً در آن کار موفق میشویم، زیرا این کار تا حد زیادی بستگی به میزان تواناییها و استعدادهای ما دارد. بنابراین بهتر است با در نظر گرفتن شرایط فردی خودمان نسبت به انتخاب و انجام یک کار تصمیم بگیریم. «وقتی دیدتان را نسبت به اطرافتان تغییر میدهید، باعث تغییر در آنها میشوید». این گفته وین دایر نویسنده آمریکایی است. از این گفته میتوان نتیجه گرفت انسان در هر کاری که برای انجام آن مصمم باشد را میتواند انجام دهد. کافی است تصمیم بگیرید و هرچه دیگران درباره آن گفتهاند یا فکر میکنند را کنار بگذارید.
6- هرچه قدر بخواهید میتوانید پول به دست آورید
بیشتر مردم به دنبال موفقیت هستند. اما اگر واقعاً به دنبال موفقیت بودند به آن دست مییافتند. شاید یکی از اهداف شما این باشد که نواختن پیانو را یاد بگیرید. اگر واقعاً به دنبال یادگیری این مهارت باشید، باید آن را شروع کنید. زندگی ترکیبی از اولویت و تصمیم گیری است. اگر هدفتان دستیابی به پول در اقتصاد بازار آزاد باشد، میتوانید هرچه قدر خواستید پول به دست آورید.
سؤال این است مقدار پولی که واقعاً مد نظرتان است چقدر می باشد. به جای این که هر روز بخشی از وقتتان را صرف گذراندن در شبکههای اجتماعی کنید، میتوانید هر روز یکی دو ساعت را صرف کار ارزشمندی مثلاً خودسازی کنید. ناپلئون هیل در کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» از خوانندگان میخواهد مقدار پولی که میخواهند به دست آورند را روی کاغذ بنویسند. این عمل شما را به فکر وا میدارد تا بتوانید آیندهای که برای خود میخواهید را تصور کنید. در اینجا سرگذشت جیم کری را برایتان نقل خواهم کرد که توانست با همین استراتژی به ثروت دست یابد.
جیم کری از بازیگران مشهور کانادایی در یک خانواده فقیر به دنیا آمد. خانواده او به قدری تنگدست بودند که مدتی را در یک خودرو فولکس واگن و در چمنزار اطراف خانه یکی از اقوام زندگی میکردند. جیم کری به آینده امیدوار بود. او در دهه 80 میلادی، هر شب به بالای تپه بلندی میرفت و از آن بالا به لس آنجلس نگاه میکرد. او در خیالات خود کارگردانانی را میدید که از کار او تمجید میکنند. در آن زمان او واقعاً تنگدست بود. یک شب در سال 1990، وقتی از بالای همان تپه مشغول تماشای لس آنجلس و خیال پردازی در مورد آینده بود، یک چک 10 میلیون دلاری برای خودش نوشت و در قسمت توضیحات نوشت «دستمزد بازی در فیلم».
او تاریخ چک را روز شکرگزاری سال 1995 نوشت و آن را در کیف پولش گذاشت. جیم کری پنج سال برای تحقق این کار به خودش فرصت داد. درست قبل از جشن شکرگزاری، او به خاطر بازی در کار احمق و احمقتر، مبلغ 10 میلیون دلار دستمزد گرفت. دستیابی به موفقیت بیشتر از آنچه که تحت تأثیر شرایط فیزیکی باشد، وابسته به بینش ذهنی افراد است. اگر موفقیت را امری امکان ناپذیر برای خود تلقی میکنید پس نباید منتظر موفقیت باشید. به نیروی کائنات و تأثیر باورهای خود ایمان داشته باشید تا به زودی نتیجه مثبت آن را در زندگی خود شاهد باشید.
داشتن یک ذهنیت درست برای ساخت تجربهای از زندگی که با پذیرش همه اتفاقات غیرقابل پیشبینی آن، شما را به موفقیت برساند، چهقدر برای شما حائز اهمیت است؟ اگر علاقهمند هستید در خصوص راهنمایی که شما را برای تجربه یک زندگی موفق آماده میکند، بیشتر بدانید، مطالعه مقاله معرفی دوره شگفت انگیز پاراسل زندگی را از دست ندهید.
پاسخ به نظر