خلاصهای از مقاله:
در این مقاله، قصد داریم توصیههای مهم موفقیت سایمون سینک، نویسنده بریتانیایی آمریکایی و سخنران انگیزشی را با شما در میان بگذاریم. وی نویسنده 5 کتاب شامل «با چرا شروع کنید» و «بازی بی نهایت» است. این توصیهها از زبان خود او گفته شده است.
آنچه در این مقاله میخوانید:
- 5 راه موفقیت از زبان سایمون سینک
- برای موفقیت لازم نیست همه چیز را بدانید
- خواستههای خود را در زندگی دنبال کنید
- دیدگاه خود را نسبت به اتفاقات تغییر دهید
- برای موفق شدن به دیگران کمک کنید
- برای موفق شدن شنونده خوبی باشید
5 راه موفقیت از زبان سایمون سینک
1- برای موفقیت لازم نیست همه چیز را بدانید
سوالی که بسیاری از من میپرسند این است که اگر جوان بودید، چه کار میکردید؟ اولین توصیهام این است که نیازی نیست پاسخ همه سؤالات را بدانید و نیازی نیست که وانمود کنید میدانید. من سالها همین کار را میکردم و اگر جواب سؤال را نمیدانستم، وانمود میکردم که میدانم. تا اینکه یک درس ارزشمند در زندگی خود یاد گرفتم که مسیر زندگی من را عوض کرد. امروز میخواهم چند درس که در زندگی خود یاد گرفتم را با شما در میان بگذارم. بعضی از آنها، بزرگ هستند. بعضی دیگر کوچک هستند و کمک کردند که دیدگاه من نسبت به دنیا شکل بگیرد. امیدوارم به شما هم کمک کند تا چالشهای بعدی خود را بهتر بپذیرید.
2- خواستههای خود را در زندگی دنبال کنید
درس دوم، در مورد دنبال کردن خواستهها است. در سنترال پارک، آخر هر هفته، اتحادیه دوندگان نیویورک، مسابقاتی ترتیب میدهد. یک بار آخر هفته، من با یکی از دوستانم در مسابقه شرکت کردم. در انتهای مسابقه، طبق معمول هر هفته، اسپانسر مسابقه، خوراکی بین مردم پخش میکرد مثلا سیب یا شیرینی. در آن روز، آنها شیرینی پخش میکردند. مسابقه تمام شده بود. میتوانید صحنه را تجسم کنید. میزهای کافه تریا، کنار هم چیده شده بودند. جعبههای شیرینی هم روی میزها قرار داشتند. یک صف از داوطلبان هم شیرینی میدادند. یک صف بسیار طولانی از دوندهها هم بودند که امید داشتند، شیرینی مجانی بگیرند. به دوستم گفتم: «بیا برویم شیرینی بگیریم. به من گفت: «نه صف آن خیلی طولانی است.» من هم به او نگاه کردم و گفتم: «مجانی است.» او گفت: «آخر نمیخواهم در صف بایستم.» باز به او نگاه کردم و گفتم: «شیرینی مجانی.»
مقاله پیشنهادی: فرمول ساده موفقیت از دیدگاه موفقترین افراد دنیا | عزت خواه دات کام
آنجا بود که فهمیدم دو دیدگاه نسبت به دنیا وجود دارد. یا میتوانید چیزهایی را ببینید که میخواهید، یا میتوانید موانع سر راه را ببینید. من فقط میتوانستم شیرینیها را ببینم و او هم فقط میتوانست صف را ببیند. کسانی که میتوانند شیرینی را ببینند، یعنی همان چیزی که میخواهند، موانع سر راه برایشان کوچک میشود. فقط برخی موانع هستند که میتوانند از آنها رد بشوند یا آنها را دور بزنند. این یک فرصت برای اختراع و نوآوری است. برعکس، آن دسته از افرادی که فقط موانع را میبینند، فراموش میکنند که چرا اصلاً این سفر را شروع کردند. اجازه میدهند که ترس، آنها را متوقف کند یا تسلیم چالشهای پیشراه میشوند. بنابراین اولین توصیهای که یاد گرفتم این بود: «شیرینی را ببینید.»
3- دیدگاه خود را نسبت به اتفاقات تغییر دهید
چند سال پیش در حال تماشای مسابقات المپیک لندن از تلویزیون بودم. دیدم که همه خبرنگاران از همه ورزشکاران یک سؤال تکراری میپرسند: « آیا استرس داشتید؟» یا «آیا استرس دارید؟» شگفتانگیز این که همه وزشکاران، دقیقا یک جواب میدادند: «نه. هیجانزده بودم.» به عبارت دیگر، اگر به نشانههای استرس دقت کنید، اینها هستند: تپش قلب، عرق کف دست، فکر کردن در مورد وقایع بعدی. نشانههای هیجان چه هستند؟ تپش قلب، عرق کف دست و منتظر وقایع بعدی بودن. پس نشانهها مثل هم هستند. کاری که این ورزشکاران نخبه انجام داده بودند، حالا یا بهطور طبیعی یا اینکه یاد گرفته بودند که به این شکل فکر کنند، این بود که استرس را با هیجان برابر بدانند. بنابراین من یک آزمایش انجام دادم. در هواپیما بودم. هواپیما شروع به تکان خوردن کرد. صندلی را محکم گرفته بودم و عصبی شده بودم. بعد بلند به خودم گفتم: «این هیجانانگیز است.» بعد از آن حال من خوب شد. بنابراین وقتی جلو میروید، با برخی از بزرگترین چالشهای زندگی خود مواجه میشوید. سختیها و راحتیها را دوره میکنید. بنابراین، وقتی میخواهید به سمت گرفتن شیرینی خود پیش بروید، اگر استرس گرفتید، با خودتان بگویید که این هیجانانگیز است. پس دیدگاه خیلی مهم است.
مقاله پیشنهادی: ایجاد تغییر در زندگی
4- برای موفق شدن به دیگران کمک کنید
The United States navy seals به عنوان یکی از برجستهترین نیروهای کل دنیا شناخته میشود. یکی از کارآمدترین تیمهای کل جهان است. برای عضویت در این گروه، افراد باید مراحلی به نام buds را پشتسر بگذارند. این فرآیند انتخابی چندماهه، بدن افراد را تخریب میکند و بیشتر متقاضیان، آن را وسط کار رها میکنند و از خیر عضویت میگذرند، چون کار بسیار خشنی است. از یکی از اعضای قدیمی این گروه پرسیدند: چه کسانی میتوانند این مراحل را تمام کنند؟ او جواب داد: «من نمیتوانم بگویم کدام افراد میتوانند موفق بشوند، اما میتوانم بگویم کدام افراد موفق نمیشوند.» رهبران راحتطلبی که همه کارها را به دیگران میسپارند، هیچکدام موفق نمیشوند. ورزشکارانی که تابهحال تا آخرین نفس خود تحت فشار قرار نگرفتهاند، هیچکدام از آنها موفق نمیشوند. آنهایی که بدنهای عضلانی و پوشیده از تتو دارند و میخواهند به همه نشان بدهند که چقدر قوی هستند، اینها هم موفق نمیشوند. بعضی از افرادی که موفق میشوند، لاغر و نحیف هستند.
بعضی از آنها که موفق میشوند را میتوانید ببینید که از ترس میلرزند. بااینحال، همه آنها، یک وجه مشترک دارند: وقتی از لحاظ عاطفی خسته شدند، وقتی از لحاظ جسمی خسته هستند، وقتی ابداً چیزی برای ارائه کردن ندارند، وقتی هر کدام در اعماق وجود خود به دنبال بارقهای از انرژی میگردند تا به فرد کنار دستی خود کمک کنند. چنین افرادی موفق میشوند. به عبارت دیگر، کارآمدترین تیم روی زمین، متشکل از قویترینها، باهوشترینها و سریعترینها نیست، کارآمدترین تیم روی زمین، متشکل از افرادی است که حاضر هستند بدون توقع به همدیگر کمک کنند. آنها متعهد هستند تا از همدیگر مراقبت کنند و این باعث میشود که یک تیم عالی خلق شود. هرگز فراموش نکنید که شما اینجا هستید، به این دلیل که یک نفر دیگر از شما مراقبت کرده است و شما هم مسئول هستید که از بقیه مراقبت کنید. این باعث بزرگی شما میشود. این اساس رهبری است.
مقاله پیشنهادی: شناخت رهبران موفق دنیا
5- برای موفق شدن شنونده خوبی باشید
همیشه به ما گفتهاند که باید شنوندههای خوبی باشیم و باید بیشتر گوش بدهیم. مشکل این است که ما بهعنوان انسان، ارتباط برقرار میکنیم. ارتباط، متشکل از صحبت کردن و گوش دادن است . بنابراین نباید دائماً به دیگران توصیه کنیم که شنوندههای خوبی باشند. نلسون ماندلا، یکی از بزرگترین رهبران جهان بهشمار میرود. دلیل اینکه نلسون ماندلا یک الگوی بزرگ به شمار میرود این است که او در سطح جهانی یک رهبر بزرگ به شمار میرود. شما به هر کشوری در دنیا بروید، مردم تأیید میکنند که او بزرگترین رهبر دنیا است. در مورد بقیه رهبران در کشورهای دیگر، ممکن است نظرات مختلفی وجود داشته باشد.
یک بار روزنامهنگاری از او پرسید: «چطور تبدیل به یک رهبر بزرگ شدید؟» پدر ماندلا رییس قبیله بود. او به روزنامهنگار گفت: «یادم است وقتی بچه بودم با پدرم در جلسات قبیله شرکت میکردم. همیشه دو موضوع را به خاطر دارم: اول اینکه آنها همیشه به شکل دایره مینشستند و دوم این که پدرم همیشه آخرین نفری بود که حرف میزد. این همان معنای شنونده خوب بودن است. شنونده خوب بودن به معنی حرف نزدن نیست، بلکه به این معنی است که همیشه به بقیه اجازه بدهید قبل از شما حرف بزنند. این یکی از مهمترین مهارتهایی است که باید یاد بگیرید. یعنی به بقیه این حس را بدهید که شنیده میشوند. رهبران بزرگ گفتگو را شروع نمیکنند، بلکه آن را به پایان میبرند. یکی از مزایای چنین کاری این است که از هوش بقیه افراد استفاده میکنید، اما مهمتر از همه افرادی که با شما کار میکنند، حس میکنند که حرفشان شنیده میشود، حتی وقتی که پاسخ همه سؤالات را میدانیم. اگر وقتی داخل جلسه یا کلاس درس میروید، میخواهید همه را تحت تأثیر قرار بدهید، حس بدی به بقیه دست خواهد داد و باعث میشود که در آینده نخواهند به شما کمک کنند. تمرین کنید که در تیم آخرین نفری باشید که صحبت میکند. این یک مهارت بسیار مهم است.
داشتن یک ذهنیت درست برای ساخت تجربهای از زندگی که با پذیرش همه اتفاقات غیرقابل پیشبینی آن، شما را به موفقیت برساند، چهقدر برای شما حائز اهمیت است؟ اگر علاقهمند هستید در خصوص راهنمایی که شما را برای تجربه یک زندگی موفق آماده میکند، بیشتر بدانید، مطالعه مقاله معرفی دوره شگفت انگیز پاراسل زندگی را از دست ندهید.
پاسخ به نظر