آنچه در این مقاله می خوانید:

• برای موفق بودن باید نگرش بلند پروازانه داشته باشید
• حس اشتیاق افراد موفق مسری است
• اهمیت نشان دادن اشتیاق در کار
• انتخاب‌های درست، نشانه دیگری از آگاهی ذهنی
• امروز بهترین روز زندگی‌تان خواهد بود اگر خودتان بخواهید

تأثیر آگاهی ذهنی بر موفقیت

یکی از راه‌های دستیابی به موفقیت داشتن آگاهی ذهنی است، زیرا می‌تواند به شما در انتخاب درست کسب و کارتان و کسب موفقیت در آن کمک کند. منظور از آگاهی ذهنی این است که کسب و کار خود را از روی علاقه و با توجه به توانایی‌هایتان انتخاب کنید. اگر به کارتان علاقه‌ای ندارید، ابتدا سعی کنید دلایل آن را پیدا کنید. در صورتی که احساس می‌کنید برای آن ساخته نشده‌اید، در اسرع وقت آن را عوض کنید.

اما اگر می‌دانید کاری که دارید مناسب شما است اما به آن علاقه‌ای ندارید، در ذهن خود به دنبال نقاط مثبت آن باشید، در این صورت می‌توانید کم‌کم نسبت به آن علاقه‌مند شوید. علاقه به معنی مشتاق بودن، لذت بردن و داشتن آگاهی نسبت به کاری است که انجام می‌دهید. وقتی به کاری علاقه‌مند باشید، نسبت به آن کنجکاو می‌شوید و دوست دارید بدانید بقیه همان کار را به چه صورت انجام می‌دهند. همچنین به دنبال این خواهید بود که بهترین روش‌ها را برای انجام آن پیدا کرده و در حوزه خود بهترین باشید.

کسانی که از آگاهی ذهنی برخوردارند، همیشه یک قدم از دیگران جلوتر هستند، زیرا اطلاعات آنها نه تنها در زمینه کاری خودشان بلکه نسبت به کل مقوله کسب و کار از دیگران بیشتر است. زنده نگه داشتن علاقه به کار از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر در کار خود آموزش‌های فنی لازم را ندیده‌اید، می‌توانید با ایجاد علاقه نسبت به کار خود بر این مشکل فائق آیید. در این مقاله قصد داریم به برخی از مصداق‌های داشتن آگاهی ذهنی بپردازیم.

برای موفق بودن باید نگرش بلند پروازانه داشته باشید

علاوه بر نقش علاقه در موفقیت انسان، باید از تأثیر بلند‌پروازی هم یاد کنیم. تا زمانی که انسان جاه طلب و بلند پرواز نباشد، نمی‌تواند به موفقیت خود امیدوار باشد. نگاه انسان همیشه باید رو به جلو باشد. فرد بلند پرواز، همیشه چند قدم جلوتر از دیگران به مسأله نگاه می‌کند و همیشه به دنبال یافتن راه حل‌های جدید برای مشکلات خود است. فردی که بلند پرواز نباشد، در زندگی خود شاد نیست، برای چنین فردی، رویا پردازی و تلاش برای پیش بینی آینده معنایی ندارد.

داشتن حس اشتیاق لازمه موفقیت است

انسان خوشبخت کسی است که کارش، بزرگ‌ترین سرگرمی او باشد. برای چنین فردی، کار به منزله بازی بوده و کسب و کار یا پیشه او بیشتر جنبه تفریحی برایش خواهد داشت. این فرد از تمام شدن روز احساس ناراحتی می‌کند اما فردا دوباره با دیدن طلوع خورشید، احساس شعف و شادمانی خواهد کرد. انسان‌های با اشتیاق همیشه به دنبال ایجاد طرح‌های جدیدی هستند. آن‌ها همیشه می‌خواهند قدم در مسیرهای تازه بگذارند و ماجراجویی کنند.

حس اشتیاق افراد موفق مسری است

وقتی دیگران اشتیاق شما برای انجام کاری را می‌بینند، ناخودآگاه در خود احساس علاقه به آن کار را پیدا می‌کنند. سپس در ذهنشان آن را تصور کرده و با حس خوشایندی که از آن دریافت می‌کنند، کم‌کم نسبت به انجام کار علاقه‌مند می‌شوند. به این ترتیب باورهای آنها هم، شبیه باورهای شما شده و می‌خواهند همان کاری که شما انجام می‌دهید را انجام دهند.

نشانه‌های داشتن اشتیاق به کار

اگر نسبت به کاری علاقه و اشتیاق واقعی داشته باشید، سعی می‌کنید اطلاعات خود را در آن زمینه افزایش دهید. به این منظور مثلاً شروع به خواندن کتاب‌هایی در آن زمینه می‌کنید، درباره آن با دیگران صحبت یا پیرامون آن شروع به رویابافی می‌کنید. اشتیاق به کار باعث می‌شود به زیر و بم و نقاط قوت و ضعف کار خود واقف باشید.

اگر فروشنده باشید و نسبت به کار خود اشتیاق داشته باشید، جای کالاهایتان در مغازه را می‌دانید، از جنس و کیفیت آنها خبر دارید، می‌دانید در انبار چه تعداد دیگر باقی مانده است. هدف و کاربرد کالاهای خود، مواد تشکیل دهنده و قطعات آنها را می‌شناسید و در کل از طرح و سبک آنها، قیمت و شرایطشان خبر دارید.

مقاله پیشنهادی: افراد موفق چگونه موفق شده اند؟

اهمیت نشان دادن اشتیاق در کار

وقتی نسبت به کار خود اشتیاق نشان می‌دهید، بقیه نیز خواه ناخواه برای کار شما ارزش قائل خواهند شد. مثلاً اگر شما کارمند باشید و کار خود را با علاقه دنبال کنید، کارفرمایتان هم به کار شما توجه نشان داده و برای آن اهمیت قائل خواهد بود. در مقابل، اگر نسبت به کار خود هیچ اشتیاقی ندارید از همین امروز تصمیم بگیرید، ویژگی‌هایی از کارتان را که برای شما اهمیت بیشتری دارد، برای خود فهرست کنید.

مثلاً ممکن است به خاطر رفتار نادرست همکاران در محیط کار، علاقه‌ای به ادامه کارتان نداشته باشید اما در عین حال نتوانید به زودی کار جدیدی پیدا کنید. در این صورت تنها یک راه برای شما باقی می‌ماند و آن این که به دنبال نقاط مثبت کارتان باشید.

مثلاً شاید در این رابطه بتوانید دستمزد مناسب، رفتار احترام آمیز کارفرما، نزدیک بودن آن به محل زندگی‌تان، قابلیتی که شغلتان برای افزایش اطلاعات شما دارد را در نظر بگیرید و در نهایت تصمیم بگیرید که کارتان را ادامه بدهید یا نه. همچنین می‌توانید هر روز با خود تکرار کنید: «من شاد هستم، من از کارم بسیار لذت می‌برم، برای کارم ارزش زیادی قائلم و از انجام دادن آن لذت می‌برم».

انتخاب هدف، عاملی برای افزایش ذهن آگاهی

انتخاب هدف نیز یکی دیگر از عوامل افزایش آگاهی ذهنی شما است، زیرا وقتی بدانید از زندگی چه می‌خواهید، امور زندگی خود را با آن تنظیم خواهید کرد. در نتیجه کارهایی که انجام می‌دهید یا انتخاب‌هایی که دارید آگاهانه و در راستای رسیدن به آن هدف است. زمانی را در نظر بگیرید و مهمترین و بزرگترین هدفتان در زندگی را مشخص کنید و بعد از آن اجازه ندهید هیچ فکری به جز موفقیت وارد ذهنتان شود.

شما خودتان باید تصمیم بگیرید که از زندگی چه می‌خواهید و تنها خودتان هم از آن اطلاع دارید نه شخص دیگری. اگر حتی به شکل آگاهانه از خواسته‌هایتان اطلاع نداشته باشید، این خواسته همچنان در ضمیر ناخودآگاه شما باقی می‌ماند، بنابراین باید به دنبال راهی برای پی بردن به آن باشید.

انتخاب‌های درست، نشانه دیگری از آگاهی ذهنی

افکار انسان را می‌توان به بذری شبیه کرد که در خاک می‌کاریم. زمین خود یک منبع نیروی بالقوه است که حاوی مواد مغذی و رطوبت بوده و دانه با استفاده از آن تبدیل به درخت، گل یا حتی بوته خار می‌شود. زمین می‌تواند محصولی خوب یا بد به بار آورد که البته انتخاب خودش نبوده بلکه محصول همان چیزی است که در آن کاشته‌اید. زمین هیچ قدرت انتخابی ندارد.

مثلاً بگوید بذر سیب زمینی کاشته شده اما من آن را به کاهو تبدیل می‌کنم، چون بذر هر گیاهی را که بکارید، همان را درو خواهید کرد با این گفته می‌خواهیم به این نتیجه برسیم که رنج و فقر در جهان انتخاب خداوند نبوده بلکه نتیجه انتخاب خود ما است. هر موضوعی در این دنیا دو جنبه دارد. مثلاً در زندگی ما می‌توانیم خوشحال باشیم یا ناراحت، فقیر باشیم یا ثروتمند، درستکار باشیم یا بدکردار، سالم باشیم یا بیمار.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که شکست یا موفقیت ما و دیگران، همانند آن دانه بذر بستگی به انتخاب‌های ما دارد. گاهی این انتخاب‌ها نتیجه پیشنهاد و توصیه دیگران است. پس ملاحظه می‌کنید که نظرات ما هم تا چه اندازه می‌تواند بر انتخاب دیگران و حتی سرنوشت آن‌ها تأثیر گذار باشد. با وجود این گفته‌ها، گاهی از زبان برخی افراد می‌شنویم: «من هیچگاه در زندگی‌ام شانس نداشتم»، «دوست داشتم این کار را انجام بدهم، اما... » یا «در این زمانه، آدم بی پول هیچ شانسی برای موفقیت ندارد».

همچنین می‌شنویم: «من سرمایه کافی برای راه اندازی کسب و کار ندارم»، «زمانه بدی شده و روز به روز هم شرایط در حال سخت‌تر شدن است»، «رقابت، کسب و کار من را از بین برده است» و غیره. همه این جملات در واقع بهانه‌ای هستند برای عدم تلاش، زیرا در این جهان به اندازه هر انسانی، یک راه برای موفقیت وجود دارد.

تأثیر افکار منفی بر آگاهی ذهنی

همانطور که گفتیم انسان هر چه بکارد، همان را درو خواهد کرد. افکار منفی نیز همانند همین بذر هستند، یعنی به محض این که وارد ذهن شما شدند، نقش علاقه، اشتیاق، بلندپروازی و رویا بافی را خنثی می‌کنند. اگر بذر ایمان و باور را در ذهن خود و دیگران بکارید، می‌توانید منتظر محصول آن یعنی موفقیت باشید.

امروز بهترین روز زندگی‌تان خواهد بود اگر خودتان بخواهید

اگر بخواهید از هر روز زندگی‌تان لذت ببرید، باید ذهن خود را به شکلی تربیت کنید تا بتوانید شخصیتی که دوست دارید باشید یا انجام دهید را در ذهن خود تصور کنید. هیچ گاه نباید موفقیت خود را به شانس واگذار کنید، چون در این صورت شاید لازم باشد سال‌ها منتظر بمانید تا زمانی کسی یک ایده به شما پیشنهاد کند.

حال آن که این ایده ممکن است خوب باشد یا بد، خلاقانه باشد یا مخرب، به نفعتان باشد یا به نفع شخص دیگری. بنابراین چرا باید اجازه دهید که شخص دیگری برای شما تصمیم بگیرد؟ چرا باید شخص دیگری از شما بهره کشی کند، در حالی که می‌توانید از توانایی‌هایتان به نفع خودتان استفاده کنید.

همان طور که مشاهده کردید، داشتن علاقه و اشتیاق، بلندپروازی، انتخاب هدف و دوری از افکار منفی و توجه به اصل تأثیر انتخاب‌ها در سرنوشت، همگی به افزایش آگاهی ذهنی شما کمک می‌کند. البته در این میان نباید از تأثیر کلمات تلقینی در افزایش آگاهی ذهنی‌تان غافل شوید. شما می‌توانید هر روز این جملات را با خود تکرار کنید: «من از قدرت و توانایی انتخاب کردن برخوردارم». «همیشه راهی برای انجام دادن کاری که دوست دارم و چیزی که می‌خواهم وجود دارد و من به دنبال یافتن آن هستم».

«از حالا به بعد خودم تصمیم می‌گیرم که از زندگی چه می‌خواهم و با اعتماد به نفس کامل برای انجام آن قدم بر می‌دارم»، «از امروز، من از همه افکار منفی دوری می‌کنم و از دیدن و شنیدن موضوعات منفی یا صحبت کردن درباره آنچه به شکست مربوط می‌شود اجتناب می‌کنم. در این صورت است که می‌توانم به موفقیت دست یابم».